کلمه جو
صفحه اصلی

amplified

انگلیسی به انگلیسی

• made stronger; reinforced; aggrandized

جملات نمونه

1. the death of his rival further amplified nasser's political influence
مرگ رقیب نفوذ سیاسی ناصر را بیشتر کرد.

پیشنهاد کاربران

گسترش دادن


کلمات دیگر: