کلمه جو
صفحه اصلی

drop behind


معنی : عقب افتادن از، عقب ماندن
معانی دیگر : عقب افتادن، پشت سر گذاشته شدن

انگلیسی به فارسی

عقب افتادن از، عقب ماندن


رها کردن، عقب افتادن از، عقب ماندن


انگلیسی به انگلیسی

• fall behind, be unable to keep pace with

مترادف و متضاد

عقب افتادن از (فعل)
drop behind

عقب ماندن (فعل)
lag, drop behind

جملات نمونه

1. As the pace quickened, Pepe began to drop behind.
[ترجمه ترگمان]دون پپه همچنان که سرعت قدم هایش را تند می کرد از پشت سر پایین آمد
[ترجمه گوگل]با افزایش سرعت، Pepe شروع به عقب نشینی کرد

2. The sun dropped behind the hilltop.
[ترجمه ترگمان]خورشید در پس تپه سرازیر شد
[ترجمه گوگل]خورشید در پشت تپه افتاد

3. Paratroopers were dropped behind enemy lines to capture key points on the roads into the city.
[ترجمه ترگمان]Paratroopers پشت خطوط دشمن رها شدند تا نکات کلیدی را در جاده ها به داخل شهر ثبت کنند
[ترجمه گوگل]قطارها در پشت خطوط دشمن رها شدند تا نقاط کلیدی در جاده ها را به شهر برسانند

4. Our team dropped behind in the league matches when a third of the players went on holiday.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک سوم بازیکنان به تعطیلات رفتند، تیم ما در مسابقات لیگ بازی کرد
[ترجمه گوگل]تیم ما در مسابقات لیگ پشت سر گذاشت وقتی که یک سوم از بازیکنان در تعطیلات رفتند

5. We cannot afford to drop behind our competitors.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم پشت رقبای خود سقوط کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم رقبا را کنار بگذاریم

6. Since her payment of rent dropped behind,the landlord asked her to leave.
[ترجمه ترگمان]کاروانسرا دار پس از پرداخت اجاره خانه از او خواست که از خانه خارج شود
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پرداخت اجاره بها عقب افتاده است، صاحبخانه از او خواسته است که از آنجا بیرون رود

7. Ellen dropped behind to tie her shoelace.
[ترجمه ترگمان]الن بند کفشش را بست
[ترجمه گوگل]الن پشت سرش را به هم زد

8. She dropped behind the other students.
[ترجمه ترگمان]او از پشت سر سایر دانش اموزان بیرون آمد
[ترجمه گوگل]او پشت دانشجویان دیگر افتاد

9. He dropped behind the other runners.
[ترجمه ترگمان]او یکی دیگر از the را رها کرد
[ترجمه گوگل]او در پشت دونده های دیگر افتاد

10. He dropped behind to walk with Sam.
[ترجمه ترگمان]او خودش را رها کرد تا با سام قدم بزند
[ترجمه گوگل]او پشت سر گذاشت تا با سام بجنگد

11. She dropped behind in her work.
[ترجمه ترگمان] اون پشت سر کارش ول کرد
[ترجمه گوگل]او در کار خود افتاده است

12. She stopped going to classes and dropped behind in her schoolwork.
[ترجمه ترگمان]او به کلاس ها رفت و درس مدرسه را پشت سر گذاشت
[ترجمه گوگل]او متوقف شد و به کالس ها رفت و به کالس ها رفت

13. Britain is increasingly dropping behind her competitors in this field.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا به طور فزاینده ای پشت رقبای خود در این زمینه در حال سقوط است
[ترجمه گوگل]بریتانیا به طور فزاینده ای از رقبای خود در این زمینه رها شده است

14. Those who joined knew full well that they were liable to be dropped behind enemy lines.
[ترجمه ترگمان]کسانی که به آن ها پیوستند بسیار خوب می دانستند که ممکن است پشت خط دشمن فرود آیند
[ترجمه گوگل]کسانی که در پی پیوستند به خوبی می دانستند که مسئولیت دارند که در پشت خطوط دشمن رها شوند

15. Our car dropped behind.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ما از جا کنده شد
[ترجمه گوگل]ماشین ما پشت سر گذاشت


کلمات دیگر: