کلمه جو
صفحه اصلی

astir


معنی : بیرون از بستر، در حرکت، در جنبش
معانی دیگر : (از بستر) برخاسته، در تحرک، در تکاپو، کنش ور، فعال

انگلیسی به فارسی

بیرون از بستر، در جنبش، در حرکت، فعال


انگلیسی به انگلیسی

• moving; excited; active

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in action; moving.

- The flowers were astir in the breeze.
[ترجمه ترگمان] گل ها در نسیم پر جنب و جوش بودند
[ترجمه گوگل] گل ها در نسیم شبیه سازی شدند

(2) تعریف: out of bed; awake and up.
مشابه: awake

مترادف و متضاد

بیرون از بستر (صفت)
astir

در حرکت (قید)
afloat, agog, astir

در جنبش (قید)
agog, astir

جملات نمونه

The city was astir with rumors of his death.

شایعات مرگ او شهر را به جنب و جوش درآورده بود.


1. the city was astir with rumors of his death
شایعات مرگ او شهر را به جنب و جوش درآورده بود.

2. She was rarely astir later than 7 o'clock.
[ترجمه ترگمان]به ندرت دیرتر از ساعت ۷ بیدار می شد
[ترجمه گوگل]او به ندرت بعد از ساعت 7 ظاهر شد

3. The whole community was astir when the news came that the enemy bombing would be restored.
[ترجمه ترگمان]وقتی خبر رسید که بمباران دشمن دوباره برقرار خواهد شد، کل جامعه به هیجان امده بود
[ترجمه گوگل]کل جامعه هنگامی که خبر آمد بمب گذاری دشمن را بازسازی کرد

4. A single room at the Astir Hotel costs £56 a night.
[ترجمه ترگمان]یک اتاق تک نفره در هتل astir ۵۶ پوند در شب هزینه دارد
[ترجمه گوگل]اتاق یک نفره در هتل آستری 56 پوند در شب هزینه می کند

5. After the explosion, the hospital was astir with over-worked nurses and doctors.
[ترجمه ترگمان]بعد از انفجار، بیمارستان با پرستاران و پزشکان بیش از حد کار می کرد
[ترجمه گوگل]پس از انفجار، بیمارستان با پرستاران و پزشکان بیش از حد کار می کرد

6. Bird have food of early astir, insect having been eat to bird of early astir.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که پرنده به جنب و جوش افتاده باشد، حشره خورده بود تا بیدار شود و بیدار شود
[ترجمه گوگل]پرنده غذای زودرس عسل، حشره را به پرنده زودرس غذا خوردن

7. The whole town was astir with the news.
[ترجمه ترگمان]تمام شهر پر از اخبار بود
[ترجمه گوگل]کل شهر با خبر بود

8. The girl sat, her body still, her soul astir.
[ترجمه ترگمان]دختر نشست، بدنش بی حرکت بود، روحش به هیجان آمده بود
[ترجمه گوگل]دختر نشسته، بدنش هنوز، روحش را درهم می شکند

9. The whole community was astir when the news came that the enemy bombing would is restored.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که خبر رسید که بمباران دشمن دوباره برقرار خواهد شد، کل جامعه به هیجان آمده بود
[ترجمه گوگل]کل جامعه هنگامی که خبر آمد بمب گذاری دشمن را دوباره بازسازی کرد

10. The quiet mountain village suddenly became astir.
[ترجمه ترگمان]دهکده ساکت و آرام ناگهان به جنب و جوش افتاد
[ترجمه گوگل]روستای کوه آرام به طور ناگهانی وارد شد

11. Our children were astir before dawn.
[ترجمه ترگمان]بچه هامون قبل از طلوع پر جنب و جوش بودند
[ترجمه گوگل]بچه های ما قبل از سپیده دم بودند

12. News of the Queen's visIt'set the whole town astir.
[ترجمه ترگمان]اخبار of ملکه تمام شهر را به جنب و جوش واداشت
[ترجمه گوگل]اخبار از ملکه در سراسر شهر کلبه

13. NIV See how your enemies are astir, how your foes rear their heads.
[ترجمه ترگمان]می بینی که دشمنان شما چه طور در حال جنب و جوش هستند، چه طور دشمنان شما سرشان را عقب می کشند
[ترجمه گوگل]NIV ببینید که چگونه دشمنان خود را تحریک می کنند، چگونه دشمنان خود را به عقب سر خود را

14. The town was astir with the news.
[ترجمه ترگمان]شهر از این خبر به هیجان آمده بود
[ترجمه گوگل]این شهر با اخبار خبری است


کلمات دیگر: