کلمه جو
صفحه اصلی

precipitant


معنی : عامل رسوب، باعجله، جدا شدنی، شدنی، شتاب زده، غیر محلول وته نشینشونده
معانی دیگر : رجوع شود به: precipitate، تعلیق

انگلیسی به فارسی

شتابزده، جدا شدنی، تعلیق، شدنی، باعجله، عامل رسوب


پیش رونده، عامل رسوب، شدنی، جدا شدنی، باعجله، غیر محلول وته نشینشونده، شتاب زده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: falling straight down or moving forward very quickly; precipitate.

(2) تعریف: insufficiently considered; incautious; hasty; precipitate.
مشابه: ill-advised

- a precipitant decision
[ترجمه ترگمان] یک تصمیم قاطع
[ترجمه گوگل] یک تصمیم پیش پا افتاده

(3) تعریف: extremely sudden.
اسم ( noun )
مشتقات: precipitantly (adv.), precipitance (n.), precipitancy (n.)
• : تعریف: something that brings about precipitation.

• material that causes precipitation when added to a solution (chemistry)
falling headlong, falling rapidly; rushing, moving quickly; rash, hurried, hasty; sudden, unexpected, abrupt

مترادف و متضاد

عامل رسوب (اسم)
precipitant

با عجله (صفت)
precipitant

جدا شدنی (صفت)
detachable, separable, dissoluble, precipitant, severable

شدنی (صفت)
feasible, possible, precipitant, doable

شتاب زده (صفت)
precipitant, hurried, hasty

غیر محلول و ته نشین شونده (صفت)
precipitant

جملات نمونه

1. Depression may be a precipitant in many cases.
[ترجمه محمد موسی کاظمی] اافسردگی در بسیاری از موارد می تواند عاملی تعیین کننده باشد.
[ترجمه ترگمان]افسردگی می تواند در بسیاری از موارد وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد افسردگی ممکن است یک پیشرونده باشد

2. The results show that different kinds of precipitant have a great impact on phytin yield.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که انواع مختلف of تاثیر زیادی بر بازده phytin دارند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که انواع مختلف رسوب گذاری تاثیر زیادی بر عملکرد فیتین دارند

3. For protein crystallization, the main impact of precipitant is on the solvent.
[ترجمه ترگمان]برای تبلور پروتیین، تاثیر اصلی of بر روی حلال می باشد
[ترجمه گوگل]برای کریستال شدن پروتئین، تاثیر اصلی رسوب دهنده بر روی حلال است

4. The best precipitant, its dose used and the waste water treatment are also expounded.
[ترجمه ترگمان]بهترین precipitant، دوز آن استفاده شده و تصفیه آب پسماند نیز شرح داده می شود
[ترجمه گوگل]بهترین رسوب، دوز مصرفی و تصفیه فاضلاب نیز توضیح داده شده است

5. In many of the incidents leading to riots, police action was a precipitant.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از حوادثی که منجر به شورش شد، اقدام پلیس precipitant بود
[ترجمه گوگل]در بسیاری از حوادث ناشی از شورش، اقدام پلیس یک پیشرو بود

6. In practice the polymer solution is held at a constant temperature while precipitant is added to the stirred solution.
[ترجمه ترگمان]در عمل محلول پلی مر در دمای ثابت نگه داشته می شود در حالی که precipitant به محلول همزده اضافه می شود
[ترجمه گوگل]در عمل، محلول پلیمری با دمای ثابت نگه داشته می شود در حالیکه رسوب دهنده به محلول شسته شده اضافه می شود

7. Nano ZrO 2 was prepared by sol - gel method with ZrOCl 2·8 H 2 O as ingredient and ammonia as precipitant.
[ترجمه ترگمان]نانو ZrO ۲ توسط روش sol - ژل با ZrOCl ۲، ۸ H ۲ O به عنوان جز و آمونیاک به عنوان precipitant تهیه شد
[ترجمه گوگل]Nano ZrO 2 توسط روش سل - ژل با ZrOCl 2 � 8 H 2 O به عنوان عنصر و آمونیاک به عنوان رسوب کننده تهیه شد

8. Pancreatin was extracted from pig pancreas using isopropyl alcohol as solvent and chitosan as precipitant.
[ترجمه ترگمان]Pancreatin با استفاده از ایزوپروپیل الکل به عنوان حلال و کیتوزان به عنوان حلال استخراج شد
[ترجمه گوگل]پانکراتین از پانکراس خوک با استفاده از ایزوپروپیل الکل به عنوان حلال و کیتوزان به عنوان رسوب دهنده استخراج شد

9. It'shows that good produce can be synthesized by using algin as precipitant.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که تولید خوب را می توان با استفاده از algin به عنوان precipitant سنتز نمود
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که تولید خوب می تواند با استفاده از آلژین به عنوان رسوب سنتز شود

10. The active site of immobilized penicillin G acylase can be determined according to the precipitant produced in the reaction between phenylacetic acid and capture reagent.
[ترجمه ترگمان]محل فعال of penicillin G G را می توان مطابق با precipitant تولید شده در واکنش بین phenylacetic اسید و معرف ثبت تعیین کرد
[ترجمه گوگل]سایت فعال از پنی سیلین G آسیلاز را می توان با توجه به رسوب تولید شده در واکنش بین اسید فنیل اکتین و جذب واکنش تعیین کرد

11. The spheroidicity zirconia is prepared by controlling the reactive temperatures, the precipitant reagents and adding additives through a alcohols solvent precipitation method.
[ترجمه ترگمان]The spheroidicity با کنترل درجه حرارت واکنش پذیر، the precipitant و افزودن مواد افزودنی از طریق روش بارش حلال در الکل ها، تهیه می شود
[ترجمه گوگل]زیرکونیا اسفروئیدیک با کنترل دمای های واکنش پذیر، واکنش های رسوب دهنده و افزودن مواد افزودنی از طریق یک روش رسوب حلال آلکال تهیه می شود

پیشنهاد کاربران

آغازگر، محرک

عامل ( ایجاد کننده )

راسب ( فراوری مواد معدنی - هدرومتالورژی )

precipitant ( شیمی )
واژه مصوب: رسوب دهنده
تعریف: ماده ای که با افزودن آن به یک محلول رسوب ایجاد شود


کلمات دیگر: