کلمه جو
صفحه اصلی

precis


معنی : تلخیص، رساله، خلاصه رئوس مطالب، چکیده مطلب، خلاصه نوشتن
معانی دیگر : خلاصه رئوس مطالب، تلخیص، چکیده مطلب، خلاصه نوشتن

انگلیسی به فارسی

خلاصه رئوس مطالب، تلخیص، چکیده مطلب، خلاصه نوشتن


دقیقا، تلخیص، خلاصه رئوس مطالب، رساله، چکیده مطلب، خلاصه نوشتن


انگلیسی به انگلیسی

• abstract, summary, synopsis, shortened version of a work
summarize, shorten, outline, express in a short and concise manner

مترادف و متضاد

تلخیص (اسم)
abbreviation, summarization, precis

رساله (اسم)
precis, abstract, treatise, dissertation, tract, epistle, booklet, act, leaflet, brochure, enchiridion, handbook, rescript, textbook, tractate

خلاصه رئوس مطالب (اسم)
precis, epitome

چکیده مطلب (اسم)
precis

خلاصه نوشتن (فعل)
precis

جملات نمونه

1. write a precis of this story
خلاصه ای از این داستان را بنویسید.

2. Precis this chapter in two pages.
[ترجمه ترگمان]این بخش را در دو صفحه بررسی کنید
[ترجمه گوگل]دقیقا این فصل را در دو صفحه

3. Precis writers and stenographers are in a similar position.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان و stenographers Precis نیز در موقعیت مشابهی قرار دارند
[ترجمه گوگل]نویسندگان Precis و stenographers در موقعیت مشابه هستند

4. By writing a precis you boil a passage down to its essentials, and the meaning should then be crystal clear!
[ترجمه ترگمان]با نوشتن یک precis، یک قطعه از مواد اولیه را بجوشانید و سپس معنی آن باید شفاف باشد
[ترجمه گوگل]با نوشتن یک دقت، یک قطعه را به مقاصد خود جوش می دهیم، و بعد معنی آن باید کاملا واضح باشد!

5. Precis, however, does not specify particular receivers or adjust the information content to them.
[ترجمه ترگمان]Precis، با این حال، گیرنده های ویژه ای را مشخص نمی کند و یا محتوای اطلاعاتی را برای آن ها تنظیم نمی کند
[ترجمه گوگل]دقیقا، با این حال، گیرنده خاص را مشخص نمی کند یا محتوای اطلاعاتی را برای آنها تنظیم نمی کند

6. IITM uses PRECIS, a high-resolution regional climate model developed by the UK's Hadley Centre for Climate Prediction and Research, to simulate climate change up to 2071–2100.
[ترجمه ترگمان]IITM از precis، مدل آب و هوای منطقه ای با وضوح بالا که توسط مرکز Hadley s برای پیش بینی آب و هوا توسعه یافت، برای شبیه سازی تغییر آب و هوا تا ۲۱۰۰ - ۲۱۰۰ استفاده می کند
[ترجمه گوگل]IITM با استفاده از PRECIS، یک مدل آب و هوای منطقه ای با وضوح بالا که مرکز مطالعات آب و هوا و محیط زیست هادلی بریتانیا را توسعه داده است، برای شبیه سازی تغییرات اقلیمی تا سال های 2071-2100

7. It is. difficult to precis. ly define smuggling, because smugglers constantly adapt their activities to get around new regulations and customs controls.
[ترجمه ترگمان]بله به سختی می توان آن را تشخیص داد به دلیل اینکه قاچاقچیان به طور مداوم فعالیت های خود را با مقررات جدید و کنترل های گمرکی سازگار می کنند، قاچاق را تعریف می کند
[ترجمه گوگل]این است دشوار به دقت قاچاق را تعریف می کنید، زیرا قاچاقچیان به طور مداوم فعالیت های خود را برای تطبیق قوانین جدید و کنترل های گمرکی تطبیق می دهند

8. The PRECIS (Providing REgional Climates for Impacts Studies) initiative was highlighted by participants as one of the useful experiences in this regard .
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان به عنوان یکی از تجربه های مفید در این زمینه، توسط شرکت کنندگان برجسته شدند
[ترجمه گوگل]ابتکار عمل PRECIS (فراهم آوردن هوای منطقه ای برای مطالعات اثرات) توسط شرکت کنندگان به عنوان یکی از تجربیات مفید در این زمینه برجسته شده است

9. Significant item carries out precis writer on the company, arranges filing.
[ترجمه ترگمان]آیتم مهم حاوی out نویسنده در شرکت، مرتب کردن بایگانی است
[ترجمه گوگل]آیتم های مهم، نویسنده دقیق را در این شرکت انجام می دهد، برنامه ریزی می کند

10. I suppose further that you need a precis of the idea so you can decide whether the suggestion is feasible and warrants more exploration.
[ترجمه ترگمان]من بیشتر فکر می کنم که شما به یک ایده از ایده نیاز دارید تا شما بتوانید تصمیم بگیرید که آیا پیشنهاد امکان پذیر است و اکتشاف بیشتر را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]من بیشتر فکر می کنم که شما نیاز به یک دقت از این ایده دارید، بنابراین می توانید تصمیم بگیرید که آیا این پیشنهاد امکان پذیر است و اکتشاف بیشتری لازم است

11. China has carried out the rich but systematic precis writer on the new star, this has been unique in in the world.
[ترجمه ترگمان]چین نویسنده ثروتمند اما نظام مند precis را در این ستاره جدید به اجرا درآورده است که در جهان منحصر به فرد بوده است
[ترجمه گوگل]چین این نویسنده ثروتمند اما منظم را در ستاره جدید انجام داده است، این در جهان منحصر به فرد است

12. You can only burn away those precis writers, let all memory become the trail disappearing away.
[ترجمه ترگمان]شما فقط می توانید آن نویسندگان چکیده مطلب را بسوزانید، بگذارید همه خاطرات محو شده و ناپدید شوند
[ترجمه گوگل]شما فقط می توانید نویسندگان دقیق را بسوزانید، اجازه دهید تمام حافظه تبدیل به مسیری که ناپدید می شود

13. It is necessary to re-calibrate the outputs of PRECIS when they are used as input data for potential impacts assessment work.
[ترجمه ترگمان]برای تنظیم مجدد خروجی های of زمانی که از آن ها به عنوان داده های ورودی برای کار ارزیابی تاثیرات بالقوه استفاده می شود، ضروری است
[ترجمه گوگل]لازم است کالاهای خروجی PRECIS را دوباره کالیبراسیون کنید، زمانی که آنها به عنوان داده های ورودی برای کارهای ارزیابی تاثیرات بالقوه مورد استفاده قرار می گیرند

14. Earlier this year, in March, a "Precis" was published by the Department of Defense Command and Control Research Center entitled The Agility Imperative.
[ترجمه ترگمان]در اوایل امسال، در ماه مارس، \"Precis\" توسط وزارت دفاع و مرکز تحقیقات کنترل به نام \"Agility\" منتشر شد
[ترجمه گوگل]در اوایل امسال، در ماه مارس، 'Precis' توسط مرکز تحقیقات فرماندهی و کنترل وزارت دفاع به نام The Agility Imperative منتشر شد

Write a precis of this story.

خلاصه‌ای از این داستان را بنویسید.


پیشنهاد کاربران

clear and accurate. SYN exact. N precision


کلمات دیگر: