نوعی کوکتل، مخلوطی از چند نوشابه الکلی و غیر الکلی، اسم خاص مذکر، اسکندر، جزیره ی الکساندر (در غرب قطب جنوب)
alexander
نوعی کوکتل، مخلوطی از چند نوشابه الکلی و غیر الکلی، اسم خاص مذکر، اسکندر، جزیره ی الکساندر (در غرب قطب جنوب)
انگلیسی به فارسی
اسکندر
الکساندر
انگلیسی به انگلیسی
• male first name
جملات نمونه
1. Sam is as rich as Alexander.
[ترجمه ترگمان]سام به اندازه الکساندر ثروتمند است
[ترجمه گوگل]سام به عنوان اسکندر غنی است
[ترجمه گوگل]سام به عنوان اسکندر غنی است
2. In 330 BC Persia was conquered by Alexander the Great.
[ترجمه ترگمان]در سال ۳۳۰ پیش از میلاد اسکندر بزرگ مغلوب اسکندر کبیر شد
[ترجمه گوگل]در 330 سال قبل از میلاد، ایران توسط اسکندر کبیر فتح شد
[ترجمه گوگل]در 330 سال قبل از میلاد، ایران توسط اسکندر کبیر فتح شد
3. Alexander is a pious follower of the faith.
[ترجمه ترگمان]آلکساندر پیرو مذهبی ایمان است
[ترجمه گوگل]اسکندر پیرو مؤمنان از ایمان است
[ترجمه گوگل]اسکندر پیرو مؤمنان از ایمان است
4. Alexander Graham Bell invented the telephone in 187
[ترجمه ترگمان]الکساندر گراه ام بل تلفن را در سال ۱۸۷ اختراع کرد
[ترجمه گوگل]الکساندر گراهام بل تلفن را در سال 187 اختراع کرد
[ترجمه گوگل]الکساندر گراهام بل تلفن را در سال 187 اختراع کرد
5. In 1880 Alexander Graham Bell was granted a patent on an apparatus for signalling and communicating called a Photophone.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۸۰، الکساندر گراه ام بل یک حق اختراع را برای نشان دادن و ارتباط برقرار کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1880، الکساندر گراهام بل یک اختراع دستگاهی برای سیگنالینگ و برقراری ارتباط به نام Photophone نامید
[ترجمه گوگل]در سال 1880، الکساندر گراهام بل یک اختراع دستگاهی برای سیگنالینگ و برقراری ارتباط به نام Photophone نامید
6. Alexander held dominion over a vast area.
[ترجمه ترگمان]اسکندر تسلط بر یک منطقه وسیع را در دست داشت
[ترجمه گوگل]اسکندر بر سر یک منطقه وسیع حکمرانی کرد
[ترجمه گوگل]اسکندر بر سر یک منطقه وسیع حکمرانی کرد
7. Alexander is out boozing with his friends.
[ترجمه ترگمان]آلکساندر با دوستانش بیرون رفته است
[ترجمه گوگل]اسکندر با دوستانش خسته کننده است
[ترجمه گوگل]اسکندر با دوستانش خسته کننده است
8. He was court sculptor to Alexander the Great.
[ترجمه ترگمان]او مجسمه ساز دربار الکساندر بزرگ بود
[ترجمه گوگل]او مجسمه ساز دادگاه به اسکندر بزرگ بود
[ترجمه گوگل]او مجسمه ساز دادگاه به اسکندر بزرگ بود
9. Alexander the Great beat every opponent between Greece and India.
[ترجمه ترگمان]الکساندر بزرگ هر حریف را بین یونان و هند شکست داد
[ترجمه گوگل]اسکندر کبیر هر حریف بین یونان و هند را شکست داد
[ترجمه گوگل]اسکندر کبیر هر حریف بین یونان و هند را شکست داد
10. Mr Alexander is not the slightest bit coy about his ambitions.
[ترجمه ترگمان]آقای الکساندر کمی در مورد جاه طلبی های خود شرمگین نیست
[ترجمه گوگل]آقای الکساندر در مورد جاه طلبی هایش هیچ کمکی نکرد
[ترجمه گوگل]آقای الکساندر در مورد جاه طلبی هایش هیچ کمکی نکرد
11. Alexander had drunk too much whisky.
[ترجمه ترگمان]الکساندر عرق زیادی نوشیده بود
[ترجمه گوگل]اسکندر ویسکی بیش نیست
[ترجمه گوگل]اسکندر ویسکی بیش نیست
12. Alexander got a malignant slander.
[ترجمه ترگمان]الکساندر تهمت شیطنت آمیزی زد
[ترجمه گوگل]الکساندر خدشه ای بدخیم گرفت
[ترجمه گوگل]الکساندر خدشه ای بدخیم گرفت
13. Alexander took off his black mackintosh.
[ترجمه ترگمان]الکساندر بارانی سیاه خود را درآورد
[ترجمه گوگل]الکساندر مکلینک سیاه خود را گرفت
[ترجمه گوگل]الکساندر مکلینک سیاه خود را گرفت
14. Alexander has kept up a correspondence with his friend for over a year now.
[ترجمه ترگمان]آلکساندر بیش از یک سال با دوست خود مکاتبه دارد
[ترجمه گوگل]اسکندر در حال حاضر مکاتبات خود را با دوست خود حفظ کرده است
[ترجمه گوگل]اسکندر در حال حاضر مکاتبات خود را با دوست خود حفظ کرده است
15. Alexander is a man of unquestioned moral rectitude.
[ترجمه ترگمان]آلکساندر مردی است با استحکام اخلاقی بی چون و چرا
[ترجمه گوگل]اسکندر مردی است که از توانایی های اخلاقی نامطلوب برخوردار است
[ترجمه گوگل]اسکندر مردی است که از توانایی های اخلاقی نامطلوب برخوردار است
پیشنهاد کاربران
الاسکندر، همان "اسکندر" که به عنوان اسم برای پسران یعنی جنس مذکر به کار می رود.
کلمات دیگر: