کلمه جو
صفحه اصلی

postman


معنی : نامه رسان، پستچی
معانی دیگر : نامه رسان (mail carrier و mailman هم می گویند)، فراش پست

انگلیسی به فارسی

پیک، فراش پست، نامه رسان


پستچی، نامه رسان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: postmen
• : تعریف: one who delivers mail.

• mailman, one who delivers the mail
a postman is a man whose job is to collect and deliver letters and parcels that are sent by post.

مترادف و متضاد

نامه رسان (اسم)
mailman, letter carrier, mailer, postman

پستچی (اسم)
mailman, letter carrier, postman, member of the post office

جملات نمونه

1. Look whether the postman has been yet.
[ترجمه ترگمان]ببین هنوز پستچی بوده یا نه
[ترجمه گوگل]ببینید آیا پستچی هنوز رتبهدهی نشده است

2. Our dog went at the postman.
[ترجمه ترگمان] سگ ما به پستچی رفته
[ترجمه گوگل]سگ ما به پستچی رفت

3. The postman brought me a large package.
[ترجمه ترگمان]پستچی یک بسته بزرگ برایم آورد
[ترجمه گوگل]پستچی به من یک بسته بزرگ داد

4. The postman has brought a parcel for you.
[ترجمه ترگمان]پستچی بسته را برایت آورده است
[ترجمه گوگل]پستچی یک بسته برای شما آورده است

5. The postman has just delivered a package for you.
[ترجمه ترگمان]نامه رسان فقط یک بسته برای شما تحویل داده است
[ترجمه گوگل]پستچی فقط یک بسته برای شما ارسال کرده است

6. Has the postman been here yet?
[ترجمه ترگمان]پستچی هنوز نرسیده اینجا؟
[ترجمه گوگل]آیا پستچی در اینجا حضور دارد؟

7. I remembered a particular story about a postman who was a murderer.
[ترجمه ترگمان]یه داستان خصوصی در مورد یه پستچی که یه قاتل بود رو یادم اومد
[ترجمه گوگل]من یک داستان خاص در مورد پستچی که یک قاتل بود را به یاد می آوردم

8. The postman argued away his misdelivery of the mail.
[ترجمه ترگمان]پستچی تعجب خود را از پست بودن پست تبرئه کرد
[ترجمه گوگل]پستچی ادعای اشتباه خود را در این پست به عهده داشت

9. The postman ran away with the dog nipping at his heel.
[ترجمه ترگمان]نامه رسان با the سگی که روی پاشنه پایش بود فرار کرد
[ترجمه گوگل]پستچی فرار کرد و سگ را در پاشنه خود گرفت

10. The postman emerged from his van soaked to the skin.
[ترجمه ترگمان]پستچی از وانت خود بیرون آمد و سراپا خیس شد
[ترجمه گوگل]پستچی ظاهر شد از وان خود را خیس به پوست

11. This time it was the postman and he wanted me to sign for a registered letter!
[ترجمه ترگمان]این دفعه پستچی و ازم خواست که یه نامه ثبت رو امضا کنم
[ترجمه گوگل]این بار پستچی بود و می خواست من را برای یک نامه ثبت نام امضا کند!

12. The postman hasn't been here yet.
[ترجمه ترگمان]پستچی هنوز نیامده
[ترجمه گوگل]پستچی هنوز اینجا نیست

13. The postman rang the bell because he had a parcel / package to deliver.
[ترجمه ترگمان]پستچی زنگ را به صدا درآورد، چون بسته را بسته بود
[ترجمه گوگل]پستچی زنگ زنگ زد زیرا او یک بسته / بسته برای تحویل داشت

14. The postman tried to crush the packet through the letter-box.
[ترجمه ترگمان]پستچی سعی کرد پاکت را از طریق جعبه ببیند
[ترجمه گوگل]پستچی سعی کرد بسته را از طریق جعبه نامه یاری کند

پیشنهاد کاربران

پستچی مرد

postman ( مهندسی مخابرات - پست )
واژه مصوب: پستچی
تعریف: شخصی که مسئولیت توزیع و تحویل مرسوله‏های پُستی را تا منازل و واحدهای کسب‏وکار بر عهده دارد


کلمات دیگر: