کلمه جو
صفحه اصلی

postprandial


معنی : بعد از نهار، بعد از ضیافت، بعد از صرف شام
معانی دیگر : پس از خوراک (به ویژه ی پس از شام)، بعد از غذا

انگلیسی به فارسی

بعد از نهار، بعد از ضیافت، بعد از صرف شام


postprandial، بعد از نهار، بعد از ضیافت، بعد از صرف شام


انگلیسی به انگلیسی

• following a meal, following dinner

صفت ( adjective )
مشتقات: postprandially (adv.)
• : تعریف: after a meal, esp. dinner.

- postprandial indigestion
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] سوء هاضمه پس از سزارین

مترادف و متضاد

بعد از نهار (صفت)
postprandial

بعد از ضیافت (صفت)
postprandial

بعد از صرف شام (صفت)
postprandial

جملات نمونه

1. postprandial nap
چرت پس از خوراک

2. He took the usual postprandial stroll around the grounds of his house.
[ترجمه ترگمان]او طبق معمول از پیاده روی بیرون رفت و در محوطه خانه خود پرسه زد
[ترجمه گوگل]او پیاده روی معمولی در اطراف خانه های خود را انجام داد

3. His postprandial nap was disturbed by the arrival of the boss.
[ترجمه ترگمان]به محض ورود رئیس، چرت و پرت او از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه او بعد از ظهر با ورود رییس آشنا شد

4. In pregnancy and obesity, increased fasting and postprandial residual gall bladder volumes are associated with increased risk of gall stone formation.
[ترجمه ترگمان]در دوران بارداری و چاقی، افزایش روزه و کیسه صفرا باقیمانده همراه با افزایش خطر تشکیل سنگ صفرا همراه است
[ترجمه گوگل]در دوران بارداری و چاقی، افزایش حجم ناشتا و دفع پس از زایمان، با افزایش خطر ایجاد سنگ صفرا همراه است

5. This study indicates that octreotide injections impair postprandial gall bladder contraction for at least four hours.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که تزریق octreotide برای حداقل چهار ساعت باعث کاهش انقباض کیسه صفرا می شود
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می دهد که تزریق octreotide به مدت چهار ساعت تحت تاثیر انقباض ضایعه مثانه پس از زایمان قرار می گیرد

6. Patients with colorectal cancer are reported to have postprandial hypergastrinaemia which returns to normal after tumour resection.
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ to hypergastrinaemia دارند که پس از تومور مغزی به حالت عادی بازمی گردند
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال دارای هیپرگسترینمی پس از فروپاشی هستند که پس از برداشتن تومور به حالت طبیعی بازمیگردند

7. Diabetics and those with postprandial blood glucose levels between 4-
[ترجمه رکسانا غلامی] دیابتی ها و افرادی که سطح گلوکز خونشان بین 4 است،
[ترجمه ترگمان]Diabetics و آن هایی که سطح گلوکز خون را بین ۴ - ۴ قرار می دهند -
[ترجمه گوگل]دیابتی ها و افرادی که سطح قند خون پس از پریودنتال را بین 4-

8. Our study also showed that postprandial gall bladder contraction was suppressed for at least four hours after octreotide injection.
[ترجمه ترگمان]مطالعه ما همچنین نشان داد که انقباض کیسه صفرا به مدت حداقل چهار ساعت پس از تزریق octreotide سرکوب شد
[ترجمه گوگل]همچنین مطالعه ما نشان داد که انقباض ضایعه پس از گلبول قرمز حداقل چهار ساعت پس از تزریق octreotide سرکوب می شود

9. Ranitidine diminished the postprandial reflux found after breakfast and lunch but had no effect on postprandial reflux after dinner.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که بعد از صبحانه و ناهار، بعد از شام، بعد از شام، بعد از شام، بعد از شام، بعد از شام، بعد از شام، از بازگشت به خانه نگذشته بود
[ترجمه گوگل]رانیتیدین پس از صبحانه و ناهار، ریفلاکس پس از بروز را پیدا کرد، اما پس از شام، بر ریفلاکس پس از سزارین تأثیری نداشت

10. Our finding also confirms previous reports that postprandial serum gastrin consists of approximately equivalent concentrations of G17 and G3
[ترجمه ترگمان]یافته های ما همچنین گزارش قبلی را تایید می کند که postprandial serum شامل غلظت تقریبا معادل G۱۷ و گروه ۳ است
[ترجمه گوگل]یافته های ما همچنین گزارش های قبلی را تایید می کند که گاسترین سرم بعد از پیوندیا حاوی غلظت های معادل G17 و G3 است

11. After each mode of octreotide treatment, postprandial residual gall bladder volume increased.
[ترجمه ترگمان]بعد از هر حالت درمان octreotide، کیسه صفرا باقیمانده افزایش یافت
[ترجمه گوگل]بعد از هر روش درمان اکترواتیت، حجم دفع پروتئین باقی مانده پس از زایمان افزایش می یابد

12. Most of us were already high on postprandial wine and grass when this began, and we did as told.
[ترجمه ترگمان]وقتی این موضوع شروع شد، بیشتر ما در حال نوشیدن شراب و علف بودیم
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما در حال حاضر در شراب و چمن پس از غذا بالا بود که این آغاز شد، و ما به عنوان گفت

13. This leads to lower postprandial glucose levels and less frequent episodes of hypoglycaemia.
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به پایین آمدن سطح گلوکز و اپیزودهای کم تر of می شود
[ترجمه گوگل]این به سطوح پایین تر گلوکز پس از رسیدن به مرحله و موارد مکرر هیپوگلیسمی منجر می شود

14. The same drug given intravenously prevents the postprandial increase in sigmoid segmenting pressure activity in patients with irritable bowel syndrome.
[ترجمه ترگمان]همان دارو که به صورت داخل وریدی تجویز می شود، از افزایش postprandial در جدا کردن فعالیت فشار در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]همان دارو که به صورت داخل وریدی تزریق می شود، از افزایش فشار بعد از زایمان جلوگیری می کند در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر

15. Like others, we saw postprandial gall bladder filling rather than contraction at 45 minutes and four hours after injection.
[ترجمه ترگمان]مانند بقیه، ما دیدیم که کیسه صفرا به جای انقباض در ۴۵ دقیقه و چهار ساعت پس از تزریق، پر می شود
[ترجمه گوگل]همانند دیگران، پس از انقباض پرتودرمانی، به جای انقباض 45 دقیقه و چهار ساعت بعد از تزریق، مشاهده شد

postprandial nap

چرت پس از خوراک



کلمات دیگر: