کلمه جو
صفحه اصلی

postilion


معنی : پیشرو، چابک سوار نامهرسان، چاپار، راهنما یا یساول پست، نوعی کلاه زنانه
معانی دیگر : postil(l)ion
جلو دار، کسیکه روى اسب چپ گردونه اى سوار میشود
postillion راهنما یا یساول پست، منادی

انگلیسی به فارسی

( postillion ) راهنما یا یساول پست، پیشرو، منادی،نوعی کلاه زنانه


پستچیون، راهنما یا یساول پست، چاپار، چابک سوار نامهرسان، پیشرو، نوعی کلاه زنانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who rides the front, left-hand horse of a horse-drawn coach.

• messenger, postal rider, one who rides on a mail carriage

مترادف و متضاد

پیشرو (اسم)
chief, progenitor, forerunner, antecessor, pioneer, precursor, pathfinder, herald, harbinger, fugleman, postilion, van, front man, futurist, outrider, postillion

چابک سوار نامه رسان (اسم)
courier, express messenger, postboy, postilion

چاپار (اسم)
post, mail, express messenger, postboy, postilion, mailman, letter carrier, lion, pony express

راهنما یا یساول پست (اسم)
postilion, postillion

نوعی کلاه زنانه (اسم)
postilion, postillion

جملات نمونه

1. The postilion cracked his whip, and they clattered away under the Feeble over swinging lamps.
[ترجمه ترگمان]سورچی شلاق خود را به صدا درآورد و با سرو صدا در زیر نور چراغ های آویخته به صدا در آمدند
[ترجمه گوگل]پسربچه شلاق زدنش را لرزاند و آنها را در زیر لامپ ها لرزاند

2. Four men surrounded him, besides the postilion.
[ترجمه ترگمان]چهار مرد او را احاطه کردند، به غیر از چاپار
[ترجمه گوگل]چهار مرد او را کنار او گذاشتند

3. What is certain is, that on the following morning, a "postilion" was flung from the Charlemagne yard into the Lions' Ditch, over the five-story building which separated the two court-yards.
[ترجمه ترگمان]آنچه مسلم است این است که در صبح روز بعد، \"چاپار\" از حیاط شارل مانی به گودال شیرها پرتاب شد، و این ساختمان پنج طبقه بود که این دو حیاط را از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]مطمئنا مشخص است که صبح روز بعد، یک حادثه ای از حیاط شارلمانی به حوض قله شیرها، بیش از ساختمان پنج طبقه که دو حیاط دادگاه را جدا کرد، رها شد

4. What prisoners call a "postilion" is a pallet of bread artistically moulded, which is sent into Ireland, that is to say, over the roofs of a prison, from one courtyard to another.
[ترجمه ترگمان]آنچه که زندانیان یک \"چاپار\" می نامند، یک پالت نان است که در حال شکل گیری است و به ایرلند فرستاده می شود، یعنی بر فراز بام های یک زندان، از یک حیاط به حیاط دیگر
[ترجمه گوگل]چه زندانی ها یک 'پسلیون' نامیده می شود، یک پالت نان است که به صورت هنری ساخته شده است، که به ایرلند فرستاده می شود، یعنی بیش از سقف یک زندان، از یک حیاط به دیگری

5. You gave your direction to no one but your postilion, yet I have your address, and in proof I am here the very instant you are going to sit at table.
[ترجمه ترگمان]شما آدرس خود را به کسی جز postilion داده اید، با این حال من آدرس شما را دارم و در همین لحظه هم که می خواهید سر میز بنشینید، من اینجا هستم
[ترجمه گوگل]شما به هیچ وجه پیام خود را هدایت نمیکنید، اما من آدرس شما را دارم، و در اثبات این که من در اینجا هستم، خیلی زود است که شما در کنار میز نشسته اید


کلمات دیگر: