کلمه جو
صفحه اصلی

dromedary


معنی : ادم احمق، شتر جماز
معانی دیگر : شتر یک کوهانه (ویژه ی سواری)، شتر تندرو، جهاز

انگلیسی به فارسی

شتر جماز، آدم احمق


dromedary، ادم احمق، شتر جماز


انگلیسی به انگلیسی

• single-humped camel (native to arabia and northern africa)
a dromedary is a camel with one hump.

مترادف و متضاد

ادم احمق (اسم)
fool, galoot, birdbrain, snipe, zombie, dromedary, zombi, bufflehead, dotterel, poop, featherbrain, featherhead, softhead

شتر جماز (اسم)
dromedary

جملات نمونه

1. I was to behave like a kind of white-skinned rani to whom such things as tightening girths and punishing dromedaries were unthinkable.
[ترجمه ترگمان]رفتار من مثل یک نوع پوست سفید پوست سفید بود که چنین چیزهایی را سفت می کرد و مجازات کردن آن ها قابل تصور نبود
[ترجمه گوگل]من باید مثل یک رانی سفید پوستی رفتار کنم که به چیزهایی مانند محکم کردن سفت و سخت و غیرقابل انکار بودن مجازات شد

2. A dromedary, to be precise, the one-humped variety, also known as ships of the desert.
[ترجمه ترگمان]A است که به طور دقیق تر به عنوان کشتی هایی از صحرا شناخته می شود
[ترجمه گوگل]یک دشمن، دقیقا، انواع تنه ای، همچنین به عنوان کشتی های بیابان شناخته می شود

3. Everything was in good order, a Rolls-Royce dromedary.
[ترجمه ترگمان]همه چیز مرتب بود، یک Rolls -
[ترجمه گوگل]همه چیز خوب بود، Rolls-Royce dromedary

4. A hint of his dromedary is visible against the simple backdrop of golden sand.
[ترجمه ترگمان]A از dromedary او بر خلاف پس زمینه ساده ماسه طلایی دیده می شود
[ترجمه گوگل]یک اشاره از dromedary خود را در برابر فضای ساده شن و ماسه طلایی قابل مشاهده است

5. The desert hour when the dromedary becomes a thousand dromedaries snickering in the sky.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت صحرایی وقتی که dromedary هزار و یک dromedaries در آسمان فرو می رود،
[ترجمه گوگل]ساعت بیسیم زمانی که دیمرادی می شود یک هزار نفر از هواپیماهای بدون سرنشین در آسمان گرفتار می شوند

6. I'm a dromedary camel, the one-hump kind that lives on the hot deserts of the Middle East.
[ترجمه ترگمان]من شتر dromedary، the که در بیابان های گرم خاور میانه زندگی می کند
[ترجمه گوگل]من یک شتر دریایی، یک نوع هویج است که در بیابان های گرم خاورمیانه زندگی می کند

7. Comparison of tall dromedary, in the desert can go to run, you can move their goods were also carried.
[ترجمه ترگمان]مقایسه of بلند در بیابان می تواند به دویدن ادامه دهد، شما می توانید کالاهای خود را نیز حمل کنید
[ترجمه گوگل]مقایسه دوامدار بلند، در بیابان می تواند به اجرا بپردازد، می توانید کالاهای خود را نیز حمل کنید

8. A young dromedary camel peeks underneath its mother as she casually drinks in the Guelta Arche, a steep canyon in the Chadian Sahara.
[ترجمه ترگمان]شتر dromedary که در زیر پای مادرش در the و در Arche Guelta و a در the و Sahara زیاد بود، در زیر پای مادرش مشروب می خورد
[ترجمه گوگل]شتر دریایی جوان، زیر آن مادر است که به طور معمول در Guelta Arche، یک دره شیب دار در صحرای چاد، نوشیدنی می کند

9. A special breed of Arabian camel, the dromedary, has been developed for riding and racing.
[ترجمه ترگمان]نژاد خاصی از شتر عربی، the، برای سواری و مسابقه ساخته شده است
[ترجمه گوگل]یک نژاد ویژه شتر عربی، dromedary، برای سوار شدن و مسابقه طراحی شده است

10. I'ma very technical, highly-engineered dromedary camel. Things like me don't just happen. They're planned by Someone very intelligent and logical .
[ترجمه ترگمان]من شتر شتر dromedary مهندسی و ماهر هستم چیزهایی مثل من فقط اتفاق نمی افته آن ها طرح یک نفر خیلی باهوش و منطقی را طرح کرده اند
[ترجمه گوگل]من بسیار شبیه فنی و بسیار مهندسی شتر دریایی است چیزهایی مثل من فقط اتفاق نمی افتد آنها توسط شخص بسیار هوشمند و منطقی برنامه ریزی شده اند

11. The dromedary, or Arabian, camel distinguishes itself from its Bactrian relatives by its single hump.
[ترجمه ترگمان]dromedary، خواه عربی، با کوهان مجرد خود، خود را از خویشاوندان Bactrian متمایز می کند
[ترجمه گوگل]شتر دریایی و یا عربی، خود را از خویشاوندان باختری خود جدا می کند

12. You should have seen how puzzled the dromedary looked, and how the merchant drew his caftan over his head.
[ترجمه ترگمان]تو باید می دیدی که شتر dromedary چقدر گیج و متحیر به نظر می رسید، و چگونه بازرگان caftan را روی سر خود کشیده بود
[ترجمه گوگل]شما باید متوجه شده باشید که چطور خرگوش نگاه کرد و چگونه تاجر کاپتان خود را روی سرش کشید

13. Fully faceted clear crystal dromedary with eyes in Jet Hematite crystal.
[ترجمه ترگمان]یک لب تر و شفاف از dromedary crystal با چشمانی به رنگ آبی روشن
[ترجمه گوگل]کریستال Dromedary به صورت کاملا فشرده و با چشم در کریستال یات هماتیت

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

15. The sport is generally limited to running only the dromedary camel.
[ترجمه ترگمان]این ورزش معمولا فقط محدود به شتر dromedary است
[ترجمه گوگل]این ورزش به طور کلی محدود به اجرای شتر dromedary است

پیشنهاد کاربران

ادم احمق البته در جاهای دیگری نیز استفاده می شود برای مثال dromedary camel یعنی شتر یک کوهانه



کلمات دیگر: