1. Mrs Busby was always ready to exchange local gossip with the customers who came into her shop.
[ترجمه ترگمان]خانم بازبی همیشه حاضر بود با مشتریانی که به مغازه او می آمدند، گپ بزند
[ترجمه گوگل]خانم بسبی همیشه آماده بود که شایعات محلی را با مشتریانی که به فروشگاه او وارد شده بودند، مبادله کنند
2. Busby, 4 is among the applicants for the manager's job.
[ترجمه ترگمان]بازبی در روز ۴ مارس در میان متقاضیان کار این مدیر است
[ترجمه گوگل]Busby، 4 در میان متقاضیان کار مدیر است
3. What about the gamekeeper, Busby?
[ترجمه ترگمان]شکاربان، Busby چی؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد؟
4. Ross Busby, 2 and Joseph Savana, 1 slid across the deck and into the sea.
[ترجمه ترگمان]راس بازبی ۲ ساله و جوزف Savana ۱ در عرشه کشتی به دریا رفتند و وارد دریا شدند
[ترجمه گوگل]راس بسبی، 2 و جوزف Savana، 1 در سراسر عرشه و به دریا حرکت کرد
5. Come on, Brother Busby, are you objectively interpreting your data here or merely preaching to us?
[ترجمه ترگمان]ادامه دهید، برادر بازبی، آیا شما به طور عینی داده های شما را در اینجا تفسیر می کنید یا صرفا برای ما موعظه می کنید؟
[ترجمه گوگل]بیا برادر بسبی، آیا شما به شیوه ای عینی اطلاعات خود را در اینجا تفسیر می کنید و یا صرفا به ما موعظه می کنید؟
6. Unfortunately Busby did not respond and neither he nor his coauthors responded to three subsequent emails.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه بازبی پاسخی نداد و نه او و نه همکاران وی به سه ایمیل بعدی واکنش نشان ندادند
[ترجمه گوگل]متاسفانه Busby پاسخ نداد و نه او و نه همکارانش به سه ایمیل بعدی پاسخ دادند
7. Between them, he and Sir Matt Busby have managed the club for half a century of its 133-year history.
[ترجمه ترگمان]بین آن ها او و سر مت بازبی در مدت نیم قرن از تاریخ ۱۳۳ ساله خود موفق به اداره این باشگاه شدند
[ترجمه گوگل]بین آنها، او و سر مت باسبی این باشگاه را برای نیم قرن از تاریخ 133 ساله خود مدیریت کرده اند
8. "It has been our way since Sir Matt Busby and his Babes, " Sir Alex Ferguson said, and there was another hint from the manager that the club did not feel it necessary to spend any more money.
[ترجمه ترگمان]الکس فرگوسن گفت: \" این روش ما از زمان سر مت بازبی و his بوده است و یک اشاره دیگر از سوی مدیر وجود داشت مبنی بر اینکه این باشگاه احساس نمی کند که پول بیشتری خرج کند
[ترجمه گوگل]سر الکس فرگوسن گفت: 'این راه ما از سر مت بسبی و بابزهاست ' مدرک دیگری از مدیر وجود داشت که باشگاه احساس اضمحلال نکرد
9. Although some of the Busby Babes—like Tommy Taylor—were bought in, several were homegrown.
[ترجمه ترگمان]اگرچه برخی از بازیکنان Busby مانند تامی تیلور خرید می کردند، اما چندین محصول وجود داشت
[ترجمه گوگل]اگر چه بعضی از بچه های بسبی مانند تامی تیلور خریداری شده بودند، چندین خانه رشد کرده بودند
10. Professor Dean Busby, who led the study, said: 'There's more to a relationship than sex, but we did find that those who waited longer were happier with the sexual aspect of their relationship.
[ترجمه ترگمان]پروفسور دین بازبی که رهبری این مطالعه را بر عهده داشت گفت: در رابطه با سکس بیش از رابطه جنسی وجود دارد، اما متوجه شدیم که کسانی که بیشتر منتظر ماندند، از جنبه جنسی رابطه شان خوشحال تر بودند
[ترجمه گوگل]پروفسور دین بسبی، که این مطالعه را رهبری کرد، گفت: 'رابطه ای بیشتر نسبت به جنس وجود دارد، اما ما متوجه شدیم کسانی که بیشتر از دیگران صبر می کنند با جنبه جنسیتی روابطشان خوشبخت تر هستند
11. As his friend and manager Matt Busby said of him: "There has never been a more popular footballer.
[ترجمه ترگمان]به عنوان دوست و مدیر او مت بازبی به او گفت: \" تاکنون هیچ فوتبالیست more وجود نداشته است
[ترجمه گوگل]همانطور که دوست و مدیرش مت باسبی گفت: 'هرگز فوتبالیست محبوب تر نبوده است
12. Out of that wreckage, Busby eventually rebuilt a mesmerizing team around Charlton, which went on to triumph in the European Cup a decade later.
[ترجمه ترگمان]از میان این خرابه ها، بازبی در نهایت یک دهه بعد در جام اروپا به پیروزی رسید و به پیروزی رسید
[ترجمه گوگل]از این نزاع، بسبی در نهایت یک تیم هیجان انگیز را در اطراف چارلتون بازسازی کرد، که دهه بعد در جام اروپا پیروز شد
13. For Charlton, Busby and goalkeeper Billy Foulkes, the other crash survivor still in the team, it was a deeply emotional moment.
[ترجمه ترگمان]برای چارلتون و دروازه بان و دروازه بان بیلی Foulkes، دیگر بازماندگان سقوط هنوز در تیم بودند، این یک لحظه احساسی عمیق بود
[ترجمه گوگل]برای چارلتون، بسبی و دروازه بان بیلی فوکلس، یکی دیگر از بازماندگان تهاجمی که هنوز در تیم حضور داشتند، یک لحظه عمیقا احساسی بود
14. Busby, who was on life support for several days, survived, along with the talismanic player Bobby Charlton, still a director at the club.
[ترجمه ترگمان]بازبی که چندین روز در حمایت از حیات بود، به همراه بابی چارلتون که هنوز مدیر باشگاه بود، زنده ماند
[ترجمه گوگل]Busby، که چندین روز در حمایت از زندگی بوده است، همراه با بازیگر طلسمنی، بابی چارلتون، همچنان یک مدیر در باشگاه جان سالم به در برد