کلمه جو
صفحه اصلی

congener


معنی : همنوع
معانی دیگر : همجنس (از نظر نوع یا رده یا جنس یا نژاد)، همگونه، مشابه، متجانس

انگلیسی به فارسی

هم‌جنس، هم‌نوع، مشابه، متجانس


همجنسگرایان، همنوع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: congeneric (adj.)
(1) تعریف: one of the same kind as another.

(2) تعریف: an organism in the same genus as another.

• person or thing which belongs to the same class or kind as another

مترادف و متضاد

همنوع (اسم)
biotype, congener, fellowman

جملات نمونه

1. Television and its congeners have begun to reverse the process that started with the invention of the printing press.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون و congeners شروع به معکوس کردن روندی کرده اند که با اختراع چاپ چاپ آغاز شده است
[ترجمه گوگل]تلویزیون و همتایان آن فرآیند آغاز شده با اختراع چاپ را شروع کرده اند

2. Red wine, for instance, has more congeners than white wine.
[ترجمه ترگمان]برای مثال شراب قرمز more از شراب سفید است
[ترجمه گوگل]برای مثال، شراب قرمز دارای ترکیبات بیشتری نسبت به شراب سفید است

3. The american shopkeeper differs from his European congener.
[ترجمه ترگمان]فروشنده آمریکایی با congener اروپایی فرق دارد
[ترجمه گوگل]مغازه دار آمریکایی از همتای اروپایی اش متفاوت است

4. This vermian virus and its congener photograph is compared, fundamental close, it is to use the way that affects normal file to realize transmission.
[ترجمه ترگمان]این ویروس vermian و عکس congener آن، در مقایسه با نزدیکی بنیادی، از روشی استفاده می کنند که فایل عادی را برای درک انتقال تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این ویروس ورمی و عنصر آن در مقایسه با بنیادین نزدیک است، استفاده از شیوه ای است که فایل طبیعی را برای تحقق انتقال انتقال می دهد

5. Congener color if tangerine and bright red, green wait with viridescence color.
[ترجمه ترگمان]رنگ Congener اگر نارنگی و قرمز روشن و سبز با رنگ viridescence باشد
[ترجمه گوگل]رنگ congener اگر نارنجی و قرمز روشن باشد، سبز با رنگ قرمز رنگ صبر کنید

6. Lard was also used, though its congener, butter, was more frequently employed.
[ترجمه ترگمان]Lard نیز مورد استفاده قرار می گرفت، هر چند که congener، کره، بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]اسکار نیز استفاده شد، گرچه همسان، کره، بیشتر از آن استفاده می شد

7. Provided scientific basis and means for congener company modernization management thereby.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که اساس علمی و ابزار مدیریت مدرن سازی شرکت را فراهم کنید
[ترجمه گوگل]با ارائه اساس علمی و به معنی برای مدرنیزاسیون شرکت سازنده به این ترتیب

8. Here cast product quality crop of good, breed is big, outstanding in congener product.
[ترجمه ترگمان]در اینجا محصول محصولی با کیفیت محصول خوب، بزرگ و برجسته در محصول congener وجود دارد
[ترجمه گوگل]در اینجا تولید محصول خوب کیفیت محصول خوب است، نژاد بزرگ، برجسته در محصول همگروه است

9. The newer rate that every month publishs is the place in congener service business is particular.
[ترجمه ترگمان]نرخ جدیدتر که هر ماه publishs در تجارت خدمات congener انجام می شود، خاص است
[ترجمه گوگل]نرخ جدیدتر که هر ماه منتشر می شود، محل کسب و کار خدمات همگانی است

10. The paper plays an important role in the design of the conveyer system of twin screw grinder and is a reference on design and study of the congener mechanics.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نقش مهمی در طراحی سیستم دوگانه of twin ایفا می کند و مرجعی برای طراحی و مطالعه مکانیک کوانتومی می باشد
[ترجمه گوگل]مقاله نقش مهمی در طراحی سیستم کنترلی دوزبین دنده و نقش مرجع در طراحی و مطالعه مکانیک سازنده دارد

11. I think, how can the rank just go up, how can be I just discharged in thereinbefore of other and congener station?
[ترجمه ترگمان]به نظر من، چگونه ممکن است درجه یک از آن ها بالاتر برود، چگونه من در thereinbefore و congener از اینجا مرخص می شوم؟
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که چگونه می تواند رتبه را بالا ببرد، چگونه می توانم در آنجا از قبل از ایستگاه دیگر و نسبیت تخلیه کنم؟


کلمات دیگر: