1. A couple of inches of dry, powdery snow had fallen.
[ترجمه ترگمان]چند اینچ خشک و پودر زده روی زمین افتاده بود
[ترجمه گوگل]چند سانتی متر از برف خشک و پودری افتاده است
2. The wind had stirred up a powdery red dust.
[ترجمه ترگمان]باد بر گرد و خاک و گرد و خاکی رنگی پریده بود
[ترجمه گوگل]باد گرد و غبار قرمز پودری را به هم زد
3. The snow was fresh and powdery.
[ترجمه ترگمان]برف تازه و پودر شده بود
[ترجمه گوگل]برف تازه و پودری بود
4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
5. The powdery dust rose in a cloud around him.
[ترجمه ترگمان]گرد و غبار گرد او سایه انداخت
[ترجمه گوگل]گرد و غبار پودر در یک ابر در اطراف او رشد کرد
6. The snow was dry and powdery.
[ترجمه ترگمان]برف خشک و پودر شده بود
[ترجمه گوگل]برف خشک و پودری بود
7. Old powdery tenements fell to the ground.
[ترجمه ترگمان]tenements که بر زمین افتاده بودند به زمین افتادند
[ترجمه گوگل]بناهای قدیمی پودری به زمین افتادند
8. The marble gives it a peculiar, powdery taste.
[ترجمه ترگمان]مرمر به آن مزه خاصی می دهد
[ترجمه گوگل]سنگ مرمر آن را طعم عجیب و غریب می دهد
9. The real thing is granular, not powdery.
[ترجمه ترگمان]چیز واقعی دانه دانه است، نه پودر
[ترجمه گوگل]چیزی که واقعی است گرانول، نه پودر است
10. The fine, powdery soil turned to soupy mud with the first heavy rains.
[ترجمه ترگمان]خاک سیاه و خاکی، با نخستین بارش باران های سنگین به گل soupy تبدیل شد
[ترجمه گوگل]خوب، خاک پودری با باران های باران سنگین به گل سوپ تبدیل می شود
11. This is the flat leaf of powdery chalk, the cuttle bone, that is often washed up on the seashore.
[ترجمه ترگمان]این برگ مسطح از پودر گچ، استخوان cuttle است که اغلب در ساحل دریا شسته می شود
[ترجمه گوگل]این صفحه صاف از گچ پودری، استخوان قوچ، که اغلب در ساحل دریا شسته شده است
12. A smile of lath opened amid powdery fallout.
[ترجمه ترگمان]یک لبخند فال ورق در وسط fallout شده بود
[ترجمه گوگل]لبخند لات از بین برداشت پودر افتتاح شد
13. I love this scent. It has a powdery undertone.
[ترجمه ترگمان] من عاشق این بو هستم رنگ پودری خاصی داره
[ترجمه گوگل]من این عطر را دوست دارم این یک پودری است
14. The wine has impressive texture, with pronounced, well-defined powdery tannins and oak totally absorbed in wash of liquorice and berried fruits.
[ترجمه ترگمان]این شراب دارای بافت تاثیر گذار است و پودر و بلوط آراسته به خوبی تعریف شده است و کاملا در شستن میوه ها و میوه ها به طور کامل جذب شده است
[ترجمه گوگل]این شراب دارای بافت قابل توجه است، با تانن های پودری واضح و واضح مشخص شده و بلوط کاملا شستشو شیرینی و میوه های توت فرنگی جذب می شود
15. Whole wheat flour is a powdery substance derived by grinding or mashing the wheat's whole grain.
[ترجمه ترگمان]آرد Whole یک ماده پودری است که با له کردن یا له کردن کل دانه گندم به دست می آید
[ترجمه گوگل]آرد کامل گندم یک ماده پودری است که به وسیله سنگ زنی یا خرد شدن کل دانه گندم حاصل می شود