کلمه جو
صفحه اصلی

dysphasia


معنی : عدم قدرت تکلم، دیسفازی، دشواری در سخن، دشگویی
معانی دیگر : (پزشکی ـ روانشناسی) دشگویی، زبان پریشی، نقص در تکلم، طب عدم قدرت تکلم

انگلیسی به فارسی

دیسپازی، دیسفازی، عدم قدرت تکلم، دشواری در سخن، دشگویی


(پزشکی) عدم قدرت تکلم، دشواری در سخن، دشگویی


انگلیسی به انگلیسی

• impairment of speech and language comprehension

مترادف و متضاد

عدم قدرت تکلم (اسم)
aphasia, dysphasia

دیسفازی (اسم)
dysphasia

دشواری در سخن (اسم)
dysphasia

دشگویی (اسم)
dysphasia

جملات نمونه

1. Dysphasia may develop as a result of vascular, neoplastic, traumatic, infective or degenerative disease of the cerebrum when language areas are involved.
[ترجمه ترگمان]dysphasia ممکن است در نتیجه عروق، neoplastic، traumatic، infective یا فاسد کننده مخ، زمانی که مناطق زبانی در آن درگیر هستند، رشد کنند
[ترجمه گوگل]دیسپاسیا ممکن است در اثر بیماری عروقی، نئوپلاستی، آسیب دیده، عفونی یا دژنراتیو مغزی ایجاد شود، در حالی که مناطق زبان درگیر هستند

2. Tenderness and dysphasia could be used to observe disease activity.
[ترجمه ترگمان]حساسیت و dysphasia می تواند برای مشاهده فعالیت بیماری مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]رطوبت و نازک شدن می تواند برای مشاهده فعالیت های بیماری استفاده شود

3. Methods16 patients with stroke dysphasia communicated with carton cards, body signal. All the patients were assessed by Hamilton Depression Scale(HAMD) in admission day, one week and two weeks later.
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به سکته مغزی با کارت های کارتن، سیگنال بدن تماس گرفتند تمامی بیماران توسط مقیاس افسردگی همیلتون (hamd)در روز اعتراف، یک هفته و دو هفته بعد مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روش ها 16 بیمار مبتلا به دیسفاشی سکته مغزی با کارت های کارتونی، سیگنال بدن ارتباط داشتند تمام بیماران توسط مقیاس افسردگی همیلتون (HAMD) در روز پذیرش، یک هفته و دو هفته بعد، ارزیابی شدند

4. Objective:To investigate the efficacy of acupuncture and rehabilitation training on dysphasia after stroke.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثربخشی طب سوزنی و آموزش توان بخشی در dysphasia پس از سکته
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه به منظور بررسی تأثیر آموزش طب سوزنی و توانبخشی بر دیسپازی پس از سکته مغزی

5. According to recent development in psychology, speech errors and dysphasia have very close connection.
[ترجمه ترگمان]با توجه به رشد اخیر در روان شناسی، اشتباه ات گفتاری و dysphasia ارتباط نزدیکی دارند
[ترجمه گوگل]با توجه به پیشرفت های اخیر در روانشناسی، اشتباهات گفتاری و دیسپازی بسیار نزدیک است

6. We describe a 41-year-old man with an acute onset of expressive dysphasia, followed by persistent seizure state and severe complications of systemic medical problems.
[ترجمه ترگمان]ما یک مرد ۴۱ ساله را با هجوم حاد of expressive توصیف می کنیم که پس از آن حالت تشنج ماندگار و عوارض شدید مشکلات پزشکی سیستمیک را دنبال می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک مرد 41 ساله را با شروع حاد ناخوشی بیان می کنیم، به دنبال آن حالت تشنج مداوم و عوارض شدید مشکلات سیستماتیک پزشکی

7. Conclusion The neuromuscular electrical stimulation therapy can significantly improve stroke patients with dysphasia and swallowing function. Its efficacy is better than conventional training.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری درمان تحریک الکتریکی neuromuscular می تواند به طور قابل توجهی بیماران را با عملکرد dysphasia و بلعیدن بهبود بخشد اثربخشی آن بهتر از آموزش معمولی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: درمان تحریک الکتریکی عصبی - عضلانی می تواند به طور قابل توجهی در بیماران مبتلا به سکته مغزی با اختلال نعوظ و غربالگری نقش داشته باشد کارایی آن بهتر از آموزش معمول است

8. Results: In 6 SSc patients, 5 (8 33%) of them were accompanied by arthralgia and Raynaud's phenomenon, 1 case ( 67%) with dysphasia, no symptoms and signs suggesting other internal organs involved.
[ترجمه ترگمان]نتایج: در ۶ ssc بیمار، ۵ (۸ % %)از آن ها با پدیده arthralgia و Raynaud، ۱ مورد (۶۷ %)با dysphasia، بدون علایم و نشانه هایی که سایر ارگان های داخلی درگیر را نشان می دهد، همراه بودند
[ترجمه گوگل]یافته ها: در 6 بیمار مبتلا به SSc، 5 مورد (33/8٪) با پدیده آرترالژیا و رینود همراه بودند، 1 مورد (67٪) با دیسفاژی، هیچ علامت و نشانه ای وجود نداشت

9. The items of disease differentiation should include hemiparalysis, deviation of the eye and mouth, stiff tongue, dysphasia or aphasia and CT findings.
[ترجمه ترگمان]موارد تمایز بیماری باید شامل hemiparalysis، انحراف چشم ها و دهان، زبان سفت، dysphasia یا یافته های CT و CT باشد
[ترجمه گوگل]موارد تمایز بیماری شامل hemiparalysis، انحراف چشم و دهان، زبان سفت، dysphasia یا آفاشی و یافته های CT است

10. Objective To evaluate echocardiography in diagnosis and differential diagnosis of Ebstein anomaly, absence of tricuspid valve and dysphasia of tricuspid valve.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی echocardiography در تشخیص و تشخیص افتراقی ناهنجاری Ebstein، عدم وجود دریچه سه لختی و dysphasia دریچه سه لختی
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اکوکاردیوگرافی در تشخیص و تشخیص افتراقی آنومالی اابستین، عدم وجود سویه تریکوسپید و دیسپاشی دریچه تریکوسپید

11. Objective: To study the complete dentures for children with hypohidrotic ectodermal dysphasia .
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه کامل dentures برای کودکان مبتلا به hypohidrotic ectodermal dysphasia
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه کامل پروتزهای پروتزهای کودکان مبتلا به دیسپازی عضلانی هیپوهیدروتیک

12. Objective: The concept of CVD is equal to Stroke in the field of Chinese Medicine. It leads to many serious problems such as hemiplegia, dysphasia and cognitive impairments .
[ترجمه ترگمان]هدف: مفهوم CVD برابر ضربه ای به رشته پزشکی چینی است این مساله منجر به مشکلات جدی بسیاری از قبیل hemiplegia، dysphasia و اختلالات شناختی می شود
[ترجمه گوگل]هدف: مفهوم CVD برابر با سکته مغزی در زمینه پزشکی چینی است این منجر به بسیاری از مشکلات جدی مانند همی پلژی، دیسپاسی و اختلالات شناختی می شود

13. ConclusionsImproving communication methods can decrease the depressive level of the patients with stroke dysphasia.
[ترجمه ترگمان]روش های ارتباطی ConclusionsImproving می تواند سطح افسردگی بیماران مبتلا به سکته مغزی را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری بهبود روش های ارتباطی می تواند سطح افسردگی بیماران مبتلا به اختلال سکته مغزی را کاهش دهد


کلمات دیگر: