1. is there a prohibition against dancing too?
آیا رقصیدن هم ممنوع است ؟
2. The prohibition order meant that the book could not be sold in this country.
[ترجمه ترگمان]این ممنوعیت به این معنا بود که این کتاب نمی تواند در این کشور فروخته شود
[ترجمه گوگل]دستور ممنوعیت بدین معنی بود که این کتاب در این کشور فروخته نمی شود
3. They voted in favour of the prohibition of smoking in public areas.
[ترجمه ترگمان]آن ها به نفع ممنوعیت سیگار کشیدن در مناطق عمومی رای دادند
[ترجمه گوگل]آنها به نفع ممنوعیت سیگار کشیدن در مناطق عمومی رای دادند
4. The environmental group is demanding a complete prohibition against the hunting of whales.
[ترجمه ترگمان]گروه محیط زیست خواستار ممنوعیت کامل علیه شکار وال ها شده است
[ترجمه گوگل]گروه زیست محیطی خواستار ممنوعیت کامل شکار نهنگ ها است
5. Paradoxically, the prohibition of liquor caused an increase in alcoholism.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا این ممنوعیت مشروبات الکلی باعث افزایش اعتیاد به الکل شده است
[ترجمه گوگل]به طور متناقض، ممنوعیت مشروبات الکلی باعث افزایش الکل شد
6. It recommended that the prohibition on contingency fees and other forms of incentive should be re-examined.
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که ممنوعیت هزینه های احتمالی و سایر اشکال انگیزه باید مجددا مورد بررسی مجدد قرار گیرد
[ترجمه گوگل]توصیه می شود که ممنوعیت هزینه های احتمالی و سایر اشکال انگیزه مجددا بررسی شود
7. An absolute prohibition against assignment is less popular than a qualified prohibition which requires a landlord not to withhold consent unreasonably.
[ترجمه ترگمان]ممنوعیت مطلق در برابر تکلیف، کم تر از یک ممنوعیت واجد شرایط است که به یک کاروانسرا نیاز دارد که به طور غیر منطقی رضایت خود را به دست ندهد
[ترجمه گوگل]ممنوعیت مطلق در برابر تخصیص، کم اهمیت تر از ممنوعیت واجد شرایط است که مستلزم یک صاحبخانه است که بدون رضایت از رضایت خودداری نماید
8. Mr Sharpe has the right idea that prohibition fails to accomplish its goals.
[ترجمه ترگمان]آقای شارپ معتقد است که این ممنوعیت نمی تواند به اهداف خود دست یابد
[ترجمه گوگل]آقای شارپ معتقد است که ممنوعیت برای رسیدن به اهدافش موفق نیست
9. Second, the Orphic prohibition against killing stands in marked contrast to the Titans' devouring Dionysos.
[ترجمه ترگمان]دوم، منع مشروبات الکلی در برابر کشتن، در مقایسه با the که Dionysos را می بلعد در تضاد است
[ترجمه گوگل]دوم، ممنوعیت Orphic در برابر کشتار، در مقایسه با تیتانها، 'Dionysos' را در بر می گیرد
10. This prohibition applies to all proceedings under s34 including applications to vary or discharge existing orders.
[ترجمه ترگمان]این ممنوعیت در همه مراحل تحت کنترل از جمله برنامه ها برای تغییر یا تخلیه دستورها موجود اعمال می شود
[ترجمه گوگل]این ممنوعیت در مورد تمام پرونده های تحت S34 شامل برنامه های کاربردی برای تغییر و یا تخلیه سفارشات موجود است
11. They include a prohibition on management advisory services, and rotation of auditors.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل ممنوعیت خدمات مشاوره ای مدیریتی و چرخش حسابرسان هستند
[ترجمه گوگل]آنها ممنوعیت خدمات مشاوره مدیریت و چرخش حسابرسان هستند
12. Prohibition killed all but a handful of regional breweries and the well-known industrial giants.
[ترجمه ترگمان]ممنوعیت همه جز مشتی از breweries منطقه ای و غول های شناخته شده صنعتی را کشت
[ترجمه گوگل]ممنوعیت کشتن همه چیز را به جز تعداد انگشت شماری از کارخانه های تولید منطقه ای و غول های صنعتی شناخته شده
13. Although a total prohibition exists for the third category above, special circumstances may exist for the first two services.
[ترجمه ترگمان]اگرچه ممنوعیت کلی برای طبقه سوم بالاتر وجود دارد، شرایط خاص ممکن است برای دو سرویس اول وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]اگر چه ممنوعیت کامل برای رده سوم در بالا وجود دارد، اما ممکن است شرایط خاص برای دو سرویس اول وجود داشته باشد
14. Prohibition will apply to chief executives, chief officers, deputies and others who regularly advise or act on behalf of their councils.
[ترجمه ترگمان]ممنوعیت برای مدیران اجرایی، افسران ارشد، معاونان و کسانی که به طور منظم به نمایندگی از شوراها کار می کنند، اعمال خواهد شد
[ترجمه گوگل]ممنوعیت به مدیران اجرایی، افسران اصلی، نمایندگان و دیگران که به طور منظم به نمایندگی از شوراهای آنها توصیه یا عمل می کنند، اعمال خواهد شد