کلمه جو
صفحه اصلی

dry goods


معنی : خشکبار، اجناس خشک
معانی دیگر : (کالای خشک مانند پارچه و نخ و سایر وسایل دوزندگی) منسوجات

انگلیسی به فارسی

خشکبار، اجناس خشک


کالاهای خشک، خشکبار، اجناس خشک


انگلیسی به انگلیسی

• textile fabrics; notions, haberdashery, small items
dry goods are cloth, thread, and other things that are sold at a draper's shop; used in american english.

مترادف و متضاد

خشکبار (اسم)
dried fruit, dry goods

اجناس خشک (اسم)
dry goods

textile products


Synonyms: ready-to-wear, soft goods, textiles


جملات نمونه

1. Charleston and Fairbank arose to provide food and dry goods to the miners and millworkers.
[ترجمه ترگمان]\"چارلستون\" و \"fairbank\" برای تهیه غذا و کالاهای خشک به معدنچیان و millworkers ها آمده اند
[ترجمه گوگل]چارلستون و فیربرن برای تامین مواد غذایی و کالاهای خشک به معدنچیان و کارگران آسیاب وارد شدند

2. Her father owns the big dry goods store.
[ترجمه ترگمان]پدرش صاحب فروشگاه بزرگ dry
[ترجمه گوگل]پدرش صاحب فروشگاه بزرگ کالاهای خشک است

3. Morgenroth the clothier and Gibson the dry goods man. "
[ترجمه ترگمان]\"clothier\" و \"گیبسون\" را \"مرد خشک شده\" نامیدند
[ترجمه گوگل]Morgenroth clothier و Gibson کالا مردانه '

4. The floor was stacked highly with bales of dry goods.
[ترجمه ترگمان]کف اتاق با bales از کالاهای خشک پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]طبقه به شدت با سنگ ریزه کالاهای خشک جمع شده بود

5. It was a wholesale dry goods concern and employed women.
[ترجمه ترگمان]این یک نگرانی عمده کالاهای خشک بود و زنان را استخدام می کرد
[ترجمه گوگل]این یک نگرانی عمده فروشی کالاهای خشک بود و زنان را استخدام می کرد

6. Dry goods are staples of the store.
[ترجمه ترگمان]کالاهای خشک، کالاهای اصلی فروشگاه هستند
[ترجمه گوگل]کالاهای خشکی هستند که در فروشگاه قرار دارند

7. After checking dry goods storage we went up to the frozen food storage.
[ترجمه ترگمان]پس از چک کردن انبار کردن کالاهای خشک، ما به انبار مواد غذایی منجمد رفتیم
[ترجمه گوگل]پس از چک کردن ذخیره سازی کالاهای خشک، ما به ذخیره مواد غذایی یخ زده رفتیم

8. Waiting out the rain in dry goods shop in the center of Heshun's old town.
[ترجمه ترگمان]منتظر باران در مغازه dry در مرکز شهر قدیمی Heshun بود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود باران در فروشگاه های خشک در مرکز شهر شهر هایشون قرار گیرد

9. His father kept a dry goods store in Boston.
[ترجمه ترگمان]پدرش فروشگاه کالاهای خشک را در بوستون نگه داشت
[ترجمه گوگل]پدرش یک فروشگاه کالاهای خشک در بوستون را نگه داشت

10. Richard decided to get out of the dry goods business.
[ترجمه ترگمان]ریچارد تصمیم گرفت از تجارت کالاهای خشک خارج شود
[ترجمه گوگل]ریچارد تصمیم گرفت از کسب و کار کالاهای خشکش بیرون بیاید

11. The floor was stacked high with bales of dry goods.
[ترجمه ترگمان]کف اتاق با bales از کالاهای خشک پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]طبقه بالا با سنگ ریزه کالاهای خشک جمع شده بود

12. Use the glazed cupboards to display attractive china and to provide storage space for attractively packaged dry goods.
[ترجمه ترگمان]از قفسه های شیشه ای برای نمایش ظروف چینی جذاب استفاده کنید و فضای ذخیره سازی را برای کالاهای خشک شده بسته بندی کننده فراهم کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از کابینت های شیشه ای برای نمایش چین جذاب و ارائه فضای ذخیره سازی برای کالاهای خشک بسته بندی شده جذاب

13. Have you ever had any experience in the wholesale dry goods business?
[ترجمه ترگمان]تا به حال تجربه تجاری را در تجارت خشک و خشک تجربه کرده ای؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال تجربه کسب و کار در مورد کالاهای خشکی عمده فروشی داشته اید؟

14. They also pasta as oil deep - fried food, dry goods become.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین پاستا به عنوان غذای سنگین سرخ شده و کالاهای خشک تهیه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین پاستا به عنوان روغن عمیق سرخ شده، کالاهای خشک تبدیل شده است


کلمات دیگر: