1. she spat out her words of criticism
حرف های انتقاد آمیز خود را با خشم گفت.
2. the baby spat his food out onto my lap
کودک خوراک خود را روی دامن من بالا آورد.
3. the cat spat at the dog
گربه به سگ هیس هیس کرد.
4. the eggs spat in the pan
تخم مرغ ها در ماهیتابه جلز ولز می کردند.
5. we ate grapes and spat the seeds at each other
انگور می خوردیم و هسته های آن را به هم تف می کردیم.
6. the old man frowned and spat out an oath
پیرمرد اخم کرد و فحش داد.
7. The blood was spat out of his mouth.
[ترجمه ترگمان]خون از دهانش جاری شد
[ترجمه گوگل]خون از دهانش بیرون ریخت
8. Nick rolled down his window and spat.
[ترجمه ترگمان]نیک از پنجره پایین غلتید و تف کرد
[ترجمه گوگل]نیک پنجره ی پنجره اش را بریده و نفس می کشد
9. Bob Ewell spat contemptuously right in the lawyer's face.
[ترجمه ترگمان]باب Ewell با تحقیر به صورت وکیل تف کرد
[ترجمه گوگل]باب Ewell sponeless prepostavously حق در صورت وکیل است
10. He took a little cake and spat it out.
[ترجمه ترگمان]کمی کیک برداشت و آن را تف کرد
[ترجمه گوگل]او یک کیک کوچک گرفت و آن را بیرون آورد
11. She looked at him with eyes that spat venom.
[ترجمه ترگمان]او با چشمانی که از نیش باز شده بود به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به چشمانش نگاه کرد که ذرات را می کشید
12. He spat out angry words at his tormentors.
[ترجمه ترگمان]با خشم بر tormentors خود تف کرد
[ترجمه گوگل]او کلمات عصبانی را در عذاب خویش بیرون کشید
13. A group of fans spat on the players as they left the field.
[ترجمه ترگمان]گروهی از هواداران در حین خروج از زمین بازی روی بازیکنان تف کردند
[ترجمه گوگل]گروهی از هواداران پس از خروج از میدان به بازیکنان پیوستند
14. The cat spat at the dog.
[ترجمه ترگمان]گربه روی سگ تف کرد
[ترجمه گوگل]گربه در سگ گم می شود
15. The cat arched its back and spat at the dog.
[ترجمه ترگمان]گربه خم شد و روی سگ تف کرد
[ترجمه گوگل]گربه عقب آن را عقب کشید و به سگ افتاد