کلمه جو
صفحه اصلی

preceptor


معنی : پیر، مربی، معلم
معانی دیگر : آموزگار، ناصح، پند آموز، مرشد

انگلیسی به فارسی

معلم، پیر، مرشد، مربی


پیشگام، مربی، پیر، معلم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: preceptorial (adj.), preceptorially (adv.), preceptorship (n.)
• : تعریف: one who teaches; instructor.
مشابه: teacher

• teacher, professor; instructor, tutor

مترادف و متضاد

پیر (اسم)
master, preceptor, oldster

مربی (اسم)
teacher, tutor, coach, mentor, educator, handler, preceptor, tamer

معلم (اسم)
teacher, pointer, educator, instructor, guru, preceptor, pedagog, pedagogue

جملات نمونه

1. It was several preceptors phasing out together, Posi later explained, that threw directional control and some other functions out of kilter.
[ترجمه ترگمان]posi بعدا توضیح داد که این چندین preceptors فازی بودند که کنترل مستقیم و برخی توابع دیگر را از kilter خارج کردند
[ترجمه گوگل]بعدها Posi بعد از آن توضیح داد که چندین پیشگامان به طور پیوسته از هم جدا شدند و کنترل های جهت دار و برخی از توابع دیگر را از دست دادند

2. Grand Preceptor Wen: Aiya! I ? was really vertigo, I should move this step.
[ترجمه ترگمان]Grand preceptor: Aiya! من؟, واقعا سرگیجه داشتم باید این قدم رو حرکت بدم
[ترجمه گوگل]بزرگترین وظیفه Wen Aiya! من ؟ واقعا سرگیجه بود، باید این مرحله را تحمل کنم

3. He is at once the product and preceptor of his time.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر محصول و مرشد زمان خود را دارد
[ترجمه گوگل]او یک بار محصول و پیشگام زمان خود است

4. As for rant and rhetoric, they could enter easily into any contest with their Latin preceptor.
[ترجمه ترگمان]در مورد rant و rhetoric، آن ها می توانستند به آسانی وارد هر رقابت با ارباب لاتین خود شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که در مورد شعار و سخن گفتن، آنها می توانند به راحتی به هر مسابقه با آموزگار لاتین خود را وارد کنید

5. This seal was presented by a Mongol Great Khan to the Namo Grand Preceptor.
[ترجمه ترگمان]این مهر از سوی یک مغول بزرگ مغول به گرند Grand تقدیم شد
[ترجمه گوگل]این مهر و موم توسط یک مغول بزرگ خان به مقیم گرند Namo ارائه شده است

6. Step Two: You can also use the two drugs, diuretics plus preceptor blockers, or any of them, plus other antihypertensive drugs such as reserpine or a Methyldopa and so on.
[ترجمه ترگمان]مرحله دوم: شما همچنین می توانید از دو دارو، دیورتیک ها و مسدود کننده های مرشد و یا هر یک از آن ها، به علاوه داروهای antihypertensive مانند reserpine یا a و غیره استفاده کنید
[ترجمه گوگل]گام دوم شما همچنین می توانید از دو دارو، دیورتیک ها به همراه مسدود کننده های پیشگیرانه یا هر یک از آنها استفاده کنید، به علاوه داروهای ضد فشار خون مانند رزرپین یا متاییدپا و غیره

7. Today, King Zhoufeel free and has invited General Huang, Grand Preceptor andPrinceWenfor chess game.
[ترجمه ترگمان]امروز، شاه Zhoufeel آزاد است و از ژنرال هوانگ، گرند Preceptor شطرنج دعوت کرده است
[ترجمه گوگل]امروز پادشاه ژوفئل آزاد است و از طرف ژنرال هوانگ، بازیگر بزرگ و بازی شطرنج PrinceWenfor دعوت کرده است

8. In the end, the traditional belief of Pure Land of White Lotus in Yuan Dynasty coexisted with the belief of Chinese folk belief of preceptor Hop-pocket (Budai) then and there.
[ترجمه ترگمان]در پایان، اعتقاد سنتی سرزمین لوتوس of در دودمان یوآن چین با عقیده مردم چینی در مورد اعتقاد مردم چینی به جیب مربیان و آنجا و آنجا هم زیستی داشته است
[ترجمه گوگل]در نهایت، اعتقاد سنتی به خالص زمین لوتوس سفید در سلسله یوان با اعتقاد به اعتقادات قومی چینی از پیشگامان هوس جیب (Budai) در آن زمان و آنجا هم وجود دارد


کلمات دیگر: