1. Art lies in concealing art.
[ترجمه ترگمان]ارت در مخفی کردن آرت دروغ می گوید
[ترجمه گوگل]هنر نهفته در پنهان کردن هنر است
2. He had/felt no serious qualms about concealing the information from the police.
[ترجمه ترگمان]او هیچ نگرانی جدی درباره پنهان کردن اطلاعات از سوی پلیس نداشت
[ترجمه گوگل]او در مورد پنهان کردن اطلاعات از پلیس، احساس جدی نداشت
3. Is there something you're concealing from me?
[ترجمه ترگمان]چیزی هست که از من مخفی کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا چیزی از من پنهان شده است؟
4. She did her cause great disservice by concealing the truth.
[ترجمه ترگمان]به خاطر پنهان کردن حقیقت، باعث ناراحتی او شده بود
[ترجمه گوگل]او با پنهان کردن حقیقت، باعث خرسندی او شد
5. She knew at once that he was concealing something from her.
[ترجمه ترگمان]فورا فهمید که چیزی را از او پنهان کرده است
[ترجمه گوگل]او بلافاصله می دانست که چیزی را از او پنهان می کند
6. The digging and concealing of pits into which animals could be lured was an even greater mental triumph.
[ترجمه ترگمان]کندن و پنهان کردن گودال های که در آن حیوانات به دام می افتادند، پیروزی بزرگ تری محسوب می شد
[ترجمه گوگل]حفاری و پنهان کردن چاله هایی که حیوانات می توانند جذب شوند، پیروزی ذهنی بیشتری بود
7. He was puffing a fat cigar, the smoke concealing his facial features.
[ترجمه ترگمان]سیگاری چاق داشت و دود چهره چهره او را پنهان می کرد
[ترجمه گوگل]او سیگار کشیدن سیگار کشیدن را دوست داشت، سیگار کشیدن دود، ویژگی های صورتش را پنهان کرد
8. Hawkins was incapable of concealing how he felt from his close friends.
[ترجمه ترگمان]هاوکینس هم قادر نبود چیزی را که از دوستان نزدیک خود احساس می کرد پنهان کند
[ترجمه گوگل]هاوکینز قادر به پنهان کردن احساسش از نزدیکانش نبود
9. He yawned again, uncontrollably, concealing it behind his service-card.
[ترجمه ترگمان]دوباره خمیازه کشید، بی اختیار خمیازه ای کشید و پشت کارت service پنهان کرد
[ترجمه گوگل]او دوباره، بدون کنترل، دوباره خم شد و پشت آن کارت خدمات خود را پنهان کرد
10. Strange how handsome he looked with the shadow concealing his ruined cheek a little.
[ترجمه ترگمان]عجیب بود که چقدر زیبا و زیبا به نظر می رسید و چهره ruined را اندکی پنهان می کرد
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب که او خوش تیپ با سایه نگاه کرد پنهان کاشته خراب خود را کمی
11. She wasn't at all good at concealing how worried she was for his safety.
[ترجمه ترگمان]او اصلا خوب نبود که چه قدر نگران سلامتی او بود
[ترجمه گوگل]او نتوانست در پنهان کردن چگونگی نگرانی او برای ایمنی او نباشد
12. But lately he'd been concealing this whiff with his favourite aftershave, Rampage.
[ترجمه ترگمان]اما اخیرا او این رایحه را با ادوکلن محبوبش مخفی کرده بود
[ترجمه گوگل]اما اخیرا او را با پفک های مورد علاقه خود، Rampage مخفی کرده است
13. Sarah too was uneasy about concealing her love for Joe.
[ترجمه ترگمان]سارا هم نگران پنهان کردن عشق جو به جو بود
[ترجمه گوگل]سارا در مورد پنهان کردن عشقش به جو، ناراحت شد
14. The effort of concealing her love was almost impossible even though it was imperative.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای پنهان کردن عشق تقریبا غیرممکن بود، هر چند که لازم بود
[ترجمه گوگل]تلاش برای پنهان کردن عشق او تقریبا غیرممکن بود حتی اگر ضروری بود