1. I drop back soundlessly, my lips slackened.
[ترجمه ترگمان]بی صدا کنار می روم، لب هایم شل می شود
[ترجمه گوگل]من بی وقفه به عقب برگشتم، لب هایم کم شد
2. Prices will drop back.
[ترجمه ترگمان]قیمت ها کاهش پیدا خواهند کرد
[ترجمه گوگل]قیمت ها کاهش خواهند یافت
3. And if you do something wrong again, you drop back another level.
[ترجمه ترگمان]و اگه دوباره یه کار اشتباه انجام بدی، یه مرحله دیگه رو عقب میندازی
[ترجمه گوگل]و اگر دوباره چیزی اشتباه انجام دهید، سطح دیگری را می گیرید
4. In capitalist countries the unemployment figures seldom drop back.
[ترجمه ترگمان]در کشورهای سرمایه داری، آمار بیکاری به ندرت کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]در کشورهای سرمایه داری آمار بیکاری به ندرت کاهش می یابد
5. The troops got orders to drop back.
[ترجمه ترگمان] سربازا دستور گرفتن که عقب نشینی کنن
[ترجمه گوگل]سربازان دستور دادند به عقب برگردند
6. He will drop back into the midfield more to try and win balls.
[ترجمه ترگمان]او در میانه زمین بازی خواهد کرد تا توپ را ببرد و برنده شود
[ترجمه گوگل]او برای ادامه دادن به توپ بیشتر به میدان می رود
7. I believe strongly that oil price would surely drop back to reasonable levels.
[ترجمه ترگمان]من به شدت معتقدم که قیمت نفت قطعا به سطوح منطقی بازخواهد گشت
[ترجمه گوگل]من به شدت معتقد هستم که قیمت نفت قطعا به سطح معقول خواهد رسید
8. You may feel the canopy start to drop back as it enters a stall.
[ترجمه ترگمان]ممکن است احساس کنید این سایبان به محض ورود به یک توالت شروع به کاهش می کند
[ترجمه گوگل]شما ممکن است احساس کنید که کوفی شروع به عقب نشینی می کند، همانطور که آن را وارد دروازه می کند
9. High fever drop back still feels unwell, how should do?
[ترجمه ترگمان]تب بالا هنوز احساس ناخوشی می کند، چطور باید این کار را کرد؟
[ترجمه گوگل]تب پایین افتاده هنوز هم احساس بدی می کند، چطور باید انجام شود؟
10. The more little tidbits of contact you drop back into your ex's court, the more frustrating it will become for your ex when you continue to resist further efforts.
[ترجمه ترگمان]The کوچک تری از تماس با شما به دادگاه سابق خود باز می گردند، این که زمانی که شما به مقاومت بیشتر در برابر تلاش های بیشتر ادامه می دهید، ناامید کننده تر خواهد شد
[ترجمه گوگل]کمی کوچک تر از تماس با شما به دادگاه سابق خود رها می شود، بیشتر ناامید کننده خواهد بود برای شما سابق، زمانی که شما همچنان به مقاومت در برابر تلاش های بیشتر
11. Sometimes, you have to drop back a few steps when a particular design decision doesn't make sense.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات باید چند قدم به عقب برگردید که یک تصمیم طراحی خاص منطقی به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، زمانی که یک تصمیم طراحی خاص، منطقی نیست، باید چند مرحله را رها کنید
12. George W. . Bush believes it might be time to drop back and punt the primary back to May.
[ترجمه ترگمان]جورج دبلیو بوش معتقد است که ممکن است زمان آن رسیده باشد که عقب نشینی کند و به ماه مه باز گردد
[ترجمه گوگل]جورج W بوش معتقد است که ممکن است وقت آن رسیده باشد که بازگشت اولیه به ماه مه آغاز شود
13. As soon as we reached the little village, we got the order to drop back.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه به دهکده کوچکی رسیدیم، دستور عقب نشینی دادیم
[ترجمه گوگل]به محض رسیدن به روستای کوچک، ما دستور دادیم به عقب برگردیم
14. The highly athletic Rooney has reinvented his position, swerving all over the attacking half of the field to drop back into midfield when needed or provide the final tap on a goal.
[ترجمه ترگمان]رونی به شدت ورزش کار جایگاه خود را دوباره اختراع کرده، تمام تلاش خود را برای حمله به نیمی از زمین، برای عقب انداختن به وسط زمین، در زمان مورد نیاز و یا به دست آوردن ضربه نهایی بر یک هدف، تغییر داده است
[ترجمه گوگل]رونی به شدت ورزشکار موقعیت خود را عوض کرده است، در طول نیمه نهایی حمله به زمین می افتد تا زمانی که مورد نیاز باشد، به خط میانی برود، یا شیر نهایی را روی هدف قرار می دهد