کلمه جو
صفحه اصلی

duckling


معنی : جوجه اردک، بچه اردک
معانی دیگر : اردک کوچک، اردکچه

انگلیسی به فارسی

جوجه‌اردک، بچه‌اردک


انگلیسی به انگلیسی

• young duck
a duckling is a young duck.

مترادف و متضاد

جوجه اردک (اسم)
duckling, flapper

بچه اردک (اسم)
duckling

جملات نمونه

1. The duckling followed its mother everywhere.
[ترجمه ترگمان]جوجه اردک مادر را همه جا دنبال کرد
[ترجمه گوگل]جوجه اردک زدن مادرش را در همه جا دنبال کرد

2. We're going to feed the duckling.
[ترجمه ترگمان] ما قراره به جوجه اردک غذا بدیم
[ترجمه گوگل]ما قهوه میخوریم

3. An ugly duckling, like a printing press, was transformed into a well-behaved goose laying golden eggs.
[ترجمه ترگمان]جوجه اردک زشت، مانند یک دستگاه چاپ، به یک غاز رفتار خوب تبدیل شد که تخم طلایی می گذاشت
[ترجمه گوگل]جوجه زشت زشت، مانند یک چاپگر، به یک تخم مرغ طلایی گذاشته شده بود که به خوبی رفتار می کرد

4. The loco is a bit of an ugly duckling.
[ترجمه ترگمان]زیر لب یک جوجه اردک زشت است
[ترجمه گوگل]این محل کمی از جوجه اردک زشت است

5. For example: The farmer kills a duckling.
[ترجمه ترگمان]مثلا کشاورز یک جوجه اردک را می کشد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال: کشاورز جوجه اردک را می کشد

6. But Beryl is an ugly duckling rapidly turning into a beautiful swan . . . all through the hard work of recovering mental patients.
[ترجمه ترگمان]اما بر یل یک جوجه اردک زشت است که به سرعت تبدیل به یک قو زیبا می شود … از طریق تلاش سخت برای درمان بیماران روانی
[ترجمه گوگل]اما بریل یک جوجه زشت است که به سرعت به یک قوۀ زیبا تبدیل می شود همه از طریق کار سخت از بهبود بیماران روانی

7. It's certainly the ugly duckling of the era-until you get to drive one.
[ترجمه ترگمان]این واقعا جوجه اردک زشت عصر است - تا وقتی که شما یکی از آن ها را برانید
[ترجمه گوگل]مطمئنا زرق و برق زرق و برق از دوران - تا زمانی که شما به رانندگی یک

8. A duckling wants to swim; well there is such a thing as water.
[ترجمه ترگمان]یک جوجه اردک می خواهد شنا کند؛ خوب چیزی به نام آب وجود دارد
[ترجمه گوگل]جوجه اردک می خواهد شنا کند به خوبی وجود دارد مانند آب

9. Ugly duckling is a main mid - to - high - end fashion handicrafts and jewelry stores.
[ترجمه ترگمان]یک جوجه اردک زشت یکی از صنایع دستی بزرگ به سبک نیمه به بالا و فروشگاه های جواهرات است
[ترجمه گوگل]جوجه اردک زشت یکی از مهمترین صنایع دستی و صنایع دستی طلا و جواهر است

10. Will you let an ugly duckling swim with you?
[ترجمه ترگمان]اجازه می دهید یک جوجه اردک زشت با شما شنا کند؟
[ترجمه گوگل]آیا شما اجازه می دهید که جوجه اردک زشت با شما شنا کند؟

11. Andersen saw himself as the ugly duckling, teased and unwanted by everyone.
[ترجمه ترگمان]اندرسن خود را به عنوان جوجه اردک زشت دید که توسط همه اذیت و ناخواسته شده بود
[ترجمه گوگل]آندرسن خود را به عنوان جوجه زشت زدگی، دزدیده و ناخواسته توسط همه افراد دیده می شود

12. The witch turned the princess into an ugly duckling.
[ترجمه ترگمان] جادوگر، پرنسس رو تبدیل به یه جوجه اردک زشت کرد
[ترجمه گوگل]جادوگر شاهزاده را تبدیل به یک جوجه زشت زشت کرد

13. Like the duckling in his story, he never fit in.
[ترجمه ترگمان]، مثل جوجه اردک تو داستانش اون هیچ وقت توش جا نمیشه
[ترجمه گوگل]مانند جوجه اردک در داستان او، هرگز جا نمی شود

14. My dear " duckling ", do you still embed in mind the dream of " white swan "?
[ترجمه ترگمان]جوجه اردک عزیزم، آیا هنوز در ذهن \"قو سفید\" فکر می کنید؟
[ترجمه گوگل]عزیزم 'جوجه اردک'، آیا هنوز در رویای 'قوۀ سفید' در ذهن دارید؟


کلمات دیگر: