1. The very slothfulness of the mind is a wastage of energy, as is the laziness of the body.
[ترجمه ترگمان]slothfulness ذهن، wastage انرژی است، همان طور که تنبلی جسم است
[ترجمه گوگل]بسیار ناپایدار ذهن یک زباله انرژی است، همانطور که تنبلی بدن است
2. 1A life of booze, fags and slothfulness may be enough to earn your doctor's disapproval, but there is one last hope: a repeat prescription of mates and good conversation.
[ترجمه ترگمان]یک زندگی پر از مشروب، fags و slothfulness برای بدست آوردن نارضایتی دکترمید کافی است، اما یک امید دیگر هم وجود دارد
[ترجمه گوگل]زندگی حیوانات، نوشیدنی ها و خستگی ها ممکن است به اندازه کافی برای به دست آوردن مخالفت دکتر شما تأثیر بگذارد اما یکی از آخرین امیدواری های یک نسخه تکراری از همسران و صحبت های خوب وجود دارد
3. Slothfulness casteth into a deep sleep; and an idle soul shall suffer hunger.
[ترجمه ترگمان]slothfulness به خوابی عمیق فرو می رود؛ و یک روح بی کار گرسنگی را رنج خواهد داد
[ترجمه گوگل]لکنت به یک خواب عمیق می کشد؛ و روح بیکار گرسنگی را رنج می دهد
4. Slothfulness casteth into a deep sleep an idle soul shall suffer hunger.
[ترجمه ترگمان]slothfulness به خوابی عمیق فرو می رود و یک روح تنبل از گرسنگی رنج خواهد کشید
[ترجمه گوگل]تنبلی به یک خواب عمیق تبدیل می شود و یک روح بیکار رنج می برد
5. By much slothfulness the building decayeth; and through idleness of the hands the house droppeth through.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، ساختمانی که در آن ساختمان به وجود آمده بود، در بیکاری و بطالت به سر می برد و از بیکاری دست به گریبان بود
[ترجمه گوگل]با خستگی زیاد ساختمان ویران می شود؛ و از طریق بیکار دست خانه از بین می رود
6. Pride, passion, and spiritual slothfulness .
[ترجمه ترگمان]غرور، شور و هوس معنوی
[ترجمه گوگل]افتخار، شور و شوق معنوی
7. He teaches with a barely suppressed aggression, refusing to tolerate teenage slothfulness.
[ترجمه ترگمان]او با یک پرخاش به سختی سرکوب می شود و از تحمل slothfulness نوجوان امتناع می کند
[ترجمه گوگل]او با تجاوز به سختی سرکوب می شود، از عدم تحمل خستگی نوجوانان می آموزد