1. I have been an asthmatic from childhood and was never able to play any sports.
[ترجمه ترگمان]من از دوران کودکی دچار تنگی نفس بودم و هرگز قادر به انجام هیچ ورزشی نبودم
[ترجمه گوگل]من از دوران کودکی مبتلا به آسم شده ام و هرگز قادر به انجام هر گونه ورزش نیستم
2. His illness left him subject to asthmatic attacks.
[ترجمه ترگمان]بیماری او باعث شد که او دچار حملات asthmatic شود
[ترجمه گوگل]بیماری او او را در معرض حملات آسم قرار داد
3. She's been asthmatic since her childhood.
[ترجمه ترگمان]از کودکی او دچار تنگی نفس شده
[ترجمه گوگل]او از دوران کودکی آسم بوده است
4. As an asthmatic, he cannot cope with the heat and humidity.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک مبتلا به تنگ نفس، نمی تواند با گرما و رطوبت مقابله کند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک آسم، او نمیتواند با گرما و رطوبت کنار بیاید
5. One child in ten is asthmatic.
[ترجمه ترگمان]یک بچه در ده سال دارد
[ترجمه گوگل]یک کودک در ده سال مبتلا به آسم است
6. He is an asthmatic who was also anaemic.
[ترجمه ترگمان]او مبتلا به تنگ نفس بود که کم خون بود
[ترجمه گوگل]او یک آسم است که همچنین خفیف بود
7. A severely asthmatic child, a brilliant cricketer, he had no formal education whatsoever.
[ترجمه ترگمان]یک کودک که مبتلا به تنگ نفس بود، یک کریکت باز درخشان، هیچ آموزش رسمی نداشت
[ترجمه گوگل]یک کودک به شدت آسم، یک کریکتور درخشان، او هیچ آموزشی رسمی نداشت
8. He reminded Harry, in his build, expression and asthmatic wheeze, of a bulldog peering ill-humouredly from his kennel.
[ترجمه ترگمان]او به هری یادآوری کرد که با همان حالت چهره اش، حالت چهره اش، خس خس دارد و یک سگ بولداگ از میان kennel به او نگاه می کند
[ترجمه گوگل]هری در ساخت، بیان و خشم آدمی، از یک بولدوگ، از زنبور عسل خود را بدجنسانه به یاد می آورد
9. Julia Tatnell is an acute asthmatic, as are both her young children.
[ترجمه ترگمان]جولیا Tatnell دچار تنگی نفس شده و هم بچه های خردسال او
[ترجمه گوگل]جولیا تاتنل یک آسم حاد است، همانطور که هر دو کودک او هستند
10. That queasy asthmatic sensation in your chest, all that smoke and nothing, nothing but smoke.
[ترجمه ترگمان]احساس تنگی نفس در سینه ات، همه این دود و هیچ چیز جز دود نیست
[ترجمه گوگل]این احساس آستانه وحشیانه در سینه شما، همه چیزهایی است که دود می کند و هیچ چیز، چیزی جز دود نیست
11. Kingsley laughed, dry asthmatic squeezes of air.
[ترجمه ترگمان]کینگزلی خنده خشکی سر داد
[ترجمه گوگل]کینگلیلی خندید، فشار هوا خشک است
12. She is asthmatic, and said she is greatly troubled by episodes of congestion and coughing.
[ترجمه ترگمان]او مبتلا به بیماری تنگ نفس است و می گوید که او به شدت از مشکلات گرفتگی و سرفه رنج می برد
[ترجمه گوگل]او مبتلا به آسم است و گفته است که او به شدت با وقفه های احتقان و سرفه مشکل دارد
13. Prematurity was not associated with reported asthmatic attacks.
[ترجمه ترگمان]prematurity با گزارش حملات مربوط به تنگ نفس ارتباط نداشت
[ترجمه گوگل]نارسایی در ارتباط با گزارشات حملات آسم نبود
14. The windscreen wipers sounded asthmatic, fighting a losing battle against the insistent rain.
[ترجمه ترگمان]برف پاک کن شیشه اتومبیل دچار تنگی نفس شده بود و با یک جنگ شکست خورده بر ضد باران insistent می جنگید
[ترجمه گوگل]برف پاک کن شیشه ای با صدایی آستانه، با نبردی که از دست می رود علیه باران های شدید مبارزه می کند
15. She was 13 weeks pregnant, and her asthmatic attack was attributed to her pregnancy.
[ترجمه ترگمان]او ۱۳ هفته حامله بود و حمله به asthmatic مربوط به دوران بارداری او بود
[ترجمه گوگل]او 13 هفته باردار بود و حمله آسم به بارداری او مربوط است