کلمه جو
صفحه اصلی

burger


(امریکا - عامیانه) مخفف: همبرگر، چیز برگر، پسوند:، همبرگر [cheeseburger]، تکه ای گوشت سر  کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود مثل hamburger

انگلیسی به فارسی

تکه‌ای گوشت سرخ‌کرده یا کباب‌کرده که برای تهیه ساندویچ به‌کار می‌رود(مثل hamburger)


برگر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a cooked ground beef patty, usu. served as a sandwich; hamburger.

- The burger comes with fries and coleslaw.
[ترجمه ترگمان] همبرگر با سیب زمینی سرخ کرده و سالاد کلم میاد
[ترجمه گوگل] همبرگر همراه با سرخ شده و کولوسول می آید

(2) تعریف: a patty made of any food and served as a sandwich (used in combination).

- Vegetarians will enjoy the black bean and corn burger.
[ترجمه ترگمان] Vegetarians از لوبیا سیاه و دانه ذرت لذت می برند
[ترجمه گوگل] گیاهخواران از لوبیای سیاه و برنج لذت خواهند برد
- a fishburger
[ترجمه ترگمان] یه fishburger
[ترجمه گوگل] یک ماهیگیر

• hamburger (slang)
a burger is a flat round mass of minced food such as beef or vegetables, which is fried and often eaten in a bread roll.

جملات نمونه

1. He squirted some tomato sauce on his burger.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار سس گوجه رو burger ریخت
[ترجمه گوگل]او برخی از سس گوجه فرنگی را بر روی برگر خواند

2. We were all gagging for a burger.
[ترجمه ترگمان]همه مون واسه یه همبرگر gagging
[ترجمه گوگل]همه ما برای یک برگر مشغول خوردن بودیم

3. The vegetarian burger was an innovation which was rapidly exported to Britain.
[ترجمه ترگمان]برگر vegetarian یک نوآوری بود که به سرعت به بریتانیا صادر می شد
[ترجمه گوگل]همبرگر گیاهی نوآوری بود که به سرعت به انگلیس صادر شد

4. He's been forced into slave labour at burger bars to earn a bit of cash.
[ترجمه ترگمان]اون مجبور شده توی مغازه همبرگر فروشی کار کنه تا یه مقدار پول در بیاره
[ترجمه گوگل]او به استخدام برده در کارخانجات برگر مشغول به کار شده و کمی پول نقد دریافت کرده است

5. He devoured half of his burger in one bite.
[ترجمه ترگمان]نیمی از همبرگر خود را با یک گاز بلعید
[ترجمه گوگل]او نیمی از همبرگر خود را در یک نیش خورد

6. Antonio devoured half his burger in one bite.
[ترجمه ترگمان]و با یک گاز نصف همبرگر را خورد
[ترجمه گوگل]آنتونیو نیمی از برگر را در یک نیش خورد

7. If someone opened a burger bar, they'd really rake it in .
[ترجمه ترگمان]، اگه یه نفر یه همبرگر رو باز کرده باشه اونا واقعا این رو با خودشون بردن
[ترجمه گوگل]اگر کسی یک نوار برگر را باز کرد، آنها واقعا آن را رکورد کردند

8. They picketed the burger restaurant and handed out leaflets to potential customers.
[ترجمه ترگمان]آن ها رستوران برگر را محاصره کرده و برگه های تبلیغاتی را به مشتریان بالقوه تحویل دادند
[ترجمه گوگل]آنها رستوران برگر را برداشتند و دفترچه ای را به مشتریان بالقوه فرستادند

9. Would you like relish on your burger?
[ترجمه ترگمان]دوست داری از burger لذت ببری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما برگر شما را دوست دارید؟

10. Lilly started in on her burger.
[ترجمه ترگمان] لی لی شروع کرد به برگر
[ترجمه گوگل]لیلی در همبرگرش شروع به کار کرد

11. Frik Burger will officiate when the Pumas play Scotland.
[ترجمه ترگمان]Frik برگر وقتی بازی Pumas اسکاتلند را بازی می کند داوری می کند
[ترجمه گوگل]فریک برگر زمانی که Pumas بازی اسکاتلند را انجام خواهد داد، مسئولیت خواهد داشت

12. Do you want some ketchup with your burger?
[ترجمه ترگمان]با burger سس کچاپ میخوای؟
[ترجمه گوگل]آیا میخواهید بعضی از سس گوجه فرنگی خود را با هم بریزید؟

13. Many enjoy the convenience of popping an imitation burger in the microwave or tossing a tofu dog on the grill.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها لذت می برند که یک همبرگر فروشی در مایکروویو و یا یک سگ توفو را به کبابی پرتاب می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از لذت بردن از راحتی ظاهر یک برگر تقلبی در مایکروویو و یا ریختن یک سگ تفتو در کوره

14. Burger King is widely regarded as the quality fast food hamburger restaurant chain.
[ترجمه ترگمان]برگر کینگ به طور گسترده به عنوان زنجیره رستوران فست فود در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]برگر کینگ به طور گسترده ای به عنوان رستوران زنجیره ای از رستوران های همبرگری فست فود به شمار می رود

پیشنهاد کاربران

بَرگِرد =
بَر = کناره
گَرد = دایره ای شکل.


کلمات دیگر: