کلمه جو
صفحه اصلی

dynast


معنی : حاکم، سردودمان، عضو سلسله پادشاهان
معانی دیگر : سرسلسله، مقتدر

انگلیسی به فارسی

عضو سلسله پادشاهان، سرسلسله، مقتدر، حاکم، سردودمان


دینت، حاکم، سردودمان، عضو سلسله پادشاهان


انگلیسی به انگلیسی

• ruler, king, member of dynasty

مترادف و متضاد

حاکم (اسم)
burgomaster, governor, magistrate, dynast

سردودمان (اسم)
dynast

عضو سلسله پادشاهان (اسم)
dynast

جملات نمونه

1. Before take an examination of, dynast people doing scrip tensely.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه معاینه شوند، افراد dynast به طور عصبی و با احتیاط کار می کنند
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه معاینه کنید، افرادی را که به سختی کار می کنند، انجام می دهند

2. The beginning of the Qing Dynasty, facing the situation of war unify whole country, Qing Dynast continue to implemented the tea-horse trade in North west area following the rule of the Ming Dynasty.
[ترجمه ترگمان]آغاز دودمان چینگ رو به رو است که در پی حاکمیت دودمان مینگ به تجارت اسب - اسب در منطقه شمال غربی ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]آغاز دوره سلسله چینگ، با توجه به وضعیت جنگ، متحد کردن کل کشور، چینگ دینست ادامه تجارت چای اسب را در منطقه شمال غربی تحت سلطه سلسله مینگ ادامه داد

3. Liuzhou was set up in the West Han Dynast over 100 years ago.
[ترجمه ترگمان]Liuzhou بیش از ۱۰۰ سال پیش در کرانه باختری (هان)برپا شد
[ترجمه گوگل]Liuzhou بیش از 100 سال پیش در غرب هان دیناست تاسیس شد

4. Study About Tang Dynasty Poets' Marriage, the latest work of Professor Wang huibin, is his new fruit about the study of Tang Dynast literature.
[ترجمه ترگمان]مطالعه درباره ازدواج شاعران تانگ، آخرین اثر پروفسور وانگ huibin، ثمره جدید او در مورد مطالعه آثار تانگ Dynast است
[ترجمه گوگل]مطالعه در مورد شاگردان تنگ سلسله ازدواج، آخرین کار پروفسور وانگ huibin، میوه جدید خود را در مورد مطالعه ادبیات تانگ دینست است

5. Said by a white Texan dynast in Ghana, an African country once ravaged by the slave trade, that unexceptionable insight might sound a shade patronising.
[ترجمه ترگمان]با یک تگزاسی سفید به نام dynast در غنا، یک کشور آفریقایی که زمانی از تجارت برده غارت شد، آن بینش بی عیب و نقص ممکن است کمی patronising باشد
[ترجمه گوگل]گفته می شود که یک دودمان تگزانسی سفید در غنا، یک کشور آفریقایی پس از فروپاشی برده های تجاری، این بینش غیرقابل پیش بینی ممکن است یک سایه حامی باشد

6. Besides, in the position of the dynast, Cao Pi was naturally incapable of opposing the assertion of using literal works to maintain the body of teachings on social relationships.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در موقعیت of، پی وی به طور طبیعی قادر به مخالفت با ادعای استفاده از آثار تحت اللفظی برای حفظ بدن آموزه های مربوط به روابط اجتماعی نبود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در مقام دینت، کائو پی به طور طبیعی قادر به مخالفت با ادعای استفاده از آثار ادبی برای حفظ تعالیم در روابط اجتماعی نبود

7. Since the late Qing Dynast, there has been an uneven transformation of humanities in Chinese academic from the traditional paradigm to modern one.
[ترجمه ترگمان]از زمان the کینگ، یک تحول غیر یکنواخت در علوم انسانی در آکادمیک چینی از پارادایم سنتی به دنیای مدرن وجود داشته است
[ترجمه گوگل]از زمان دیرین چینگ دینست، دگرگونی ناهمگون علوم انسانی در چینی های دانشگاهی از پارادایم سنتی تا مدرن، تغییر کرده است

8. That was almost invariably provoked by the actions of the dynasts themselves.
[ترجمه ترگمان]این امر تقریبا همیشه از اعمال نفوذ خود of می کرد
[ترجمه گوگل]این تقریبا همیشه ناشی از اقدامات سلسله ها بود

9. Wujigou, situated at about 10 miles from the southwest of Wushan county - seat in Chongqing city, is a medium size cemetery dated to Han dynast.
[ترجمه ترگمان]Wujigou، واقع در حدود ۱۰ مایلی جنوب غربی شهر Wushan در شهر چانگ کینگ، یک گورستان سایز متوسط متعلق به هان dynast است
[ترجمه گوگل]Wujigou، واقع در حدود 10 مایل از جنوب غربی شهرستان ووهان - صندلی در شهر چونگینگ، یک قبرستان متوسط ​​است که به سلسله هان متصل است

10. Like the country of the British Commonwealth such as Australia, although be symbolistic, its nation is top dynast still is British empress.
[ترجمه ترگمان]مانند کشور کشورهای مشترک المنافع بریتانیا مانند استرالیا، اگر چه symbolistic باشد، ملت آن هنوز ملکه بریتانیا است
[ترجمه گوگل]همانند کشور مشترک المنافع انگلیس مانند استرالیا، هرچند که نمادین است، کشورش دونست بالا است، هنوز هم حزب انگلیس است

11. This household four-line poem named "stepping upon the stork tower" a masterpiece of renowned Tong Dynast poet WangZihuan has made the stork tower one of China four famous towers.
[ترجمه ترگمان]این شعر چهار سطر به نام \"قدم گذاشتن بر روی برج لک لک\" شاهکار شاعر مشهور تانگ Dynast است که برج لک لک را یکی از چهار برج مشهور چین قرار داده است
[ترجمه گوگل]این خانه شعر چهار خطی به نام 'قدم زدن بر برج نجیب زاده' شاهکار مشهور WangZihuan شاعر تونگ دیناست، WangZihuan ساخته شده است که طوفان برج یکی از چین برج چهار برج مشهور است

12. The development of China's dance got to the first peak in the Western Zhou Dynast.
[ترجمه ترگمان]توسعه رقص چین به قله اولین قله در غرب چین رسید
[ترجمه گوگل]توسعه رقص چینی به نخستین قله ی غربی Zhou Dynast رسید

13. The article analyzes the extensive existence of sexual freedom in Han Dynast. . .
[ترجمه ترگمان]این مقاله وجود گسترده آزادی جنسی در هان Dynast را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی وجود آزادی جنسی در Han Dynast می پردازد

14. When it came to writing rules, LI Qing-zhao, with popular language and melodious rhythm and rhyme, ironed out the contradiction between elegance and mediocrity in late Northern Song Dynast. . .
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت به نوشتن قانون رسید، لشکر اسلام Qing با زبان مشهور و ریتم ملودی و قافیه، تناقضات میان ظرافت و ابتذال را در اواخر سونگ های شمالی اتو کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که به نوشتن قوانین آمد، لی چینگ ژائو، با زبان محبوب و ریتم و صدای ملودی و قافیه، تضاد بین ظرافت و میانجی بودن در اواخر Northern Sing Dynast را از بین برد


کلمات دیگر: