کلمه جو
صفحه اصلی

chid


سرزنش کردن، گله کردن از، زوزه کشیدن

انگلیسی به فارسی

چی، سرزنش کردن، گله کردن از، عتاب کردن، غرغر کردن


انگلیسی به انگلیسی

• scold, quarrel, tease

جملات نمونه

1. 'Edward, you are naughty,' Dorothy chided.
[ترجمه ترگمان]در وتی با لحنی سرزنش آمیز گفت: ادوارد، تو بدجنسی
[ترجمه گوگل]دوروتی، ادوارد، شما شیطنت آمیز است

2. The manager chided him for his delay.
[ترجمه ترگمان]مدیر به خاطر تاخیر خود او را سرزنش کرد
[ترجمه گوگل]مدیر او را به خاطر تأخیر او سوق داد

3. He gently chides his students every time they misspelled a word.
[ترجمه ترگمان]هر بار که این کلمه را اشتباه تلفظ می کردند به آرامی دانش آموزان خود را زیر پا می گذاشت
[ترجمه گوگل]او هر وقت با یک کلمه اشتباه گرفته، به آرامی دانشجویانش را می خواند

4. She chided him for not responding to her Christmas cards.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر جواب دادن به کارت های کریسمس او را سرزنش کرد
[ترجمه گوگل]او برای او به کارت کریسمس خود پاسخ نداد

5. He swiftly chided himself for such thoughts.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت خود را برای این افکار سرزنش کرد
[ترجمه گوگل]او خود را برای چنین افکار سریعا سرزنش کرد

6. She was chiding her son for not being more dutiful to her.
[ترجمه ترگمان]داشت پسرش را بابت این که برایش مهم نبود سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل]او پسرش را به خاطر عدم محکومیتش به او تقدیم کرد

7. She chided him for his bad manners.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر رفتار بدی که داشت او را سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل]او او را به خاطر رفتارهای بد او سوگند خورد

8. She chided herself for being so impatient with the children.
[ترجمه ترگمان]از این که از بچه ها حوصله اش سر رفته بود خود را سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل]او خود را برای اینکه خیلی با کودکان بی قراری می کرد، سرزنش کرد

9. 'Isn't that a bit selfish?' he chided.
[ترجمه ترگمان]این کمی خودخواهانه نیست؟ با لحنی سرزنش آمیز گفت:
[ترجمه گوگل]آیا این کمی خودخواهانه نیست؟ او فریاد زد

10. She chided him for his laziness.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر تنبلی و تنبلی او را سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل]او او را به خاطر تنبلی او سوگند خورد

11. He gently chided the two women.
[ترجمه ترگمان]با مهربانی این دو زن را سرزنش کرد
[ترجمه گوگل]او به آرامی دو زن را سرزنش کرد

12. Cross chided himself for worrying.
[ترجمه ترگمان]از این بابت خود را سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل]صلیب خود را برای نگرانی خواند

13. The old woman is always scolding and chiding.
[ترجمه ترگمان]پیرزن همیشه سرزنش می کند و سرزنش می کند
[ترجمه گوگل]پیرمرد همیشه گریه می کند

14. She wasn't normally afraid of thunderstorms, she chided herself crossly, as alarm pulsed through her body.
[ترجمه ترگمان]او با عصبانیت خودش را سرزنش می کرد، همان طور که آژیر در بدن او جریان داشت
[ترجمه گوگل]او به طور معمول از رعد و برق نمی ترسید، او خودش را به صورت صلیبی سرازیر کرد، چون زنگ خطر از طریق بدن او پالس شده بود

15. I recognised him as the white sadhu, Chid, whom I had once met outside the travellers' rest-house.
[ترجمه ترگمان]من او را به عنوان the سفید و chid که یک بار در خارج از مسافران مسافران دیده بودم شناختم
[ترجمه گوگل]من او را به عنوان صدامو سفید، چید، که من بعدها در خارج از خانه استراحت مسافران دیدم، به رسمیت شناختم

پیشنهاد کاربران

fraud people to get money of them
مردم رو گول ( فریب ) میزنند تا از آنها پول بگیرند


نکوهش، عتاب، ملامت


کلمات دیگر: