1. He described her as attractive in a sluttish kind of way.
[ترجمه ترگمان]او را به نوعی جذاب توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او او را به عنوان نوعی جذاب در نوعی شل و ول توصیف کرد
2. Than unswept stone besmear'd with sluttish time.
[ترجمه ترگمان] از \"unswept besmear\" با زمان \"sluttish\"
[ترجمه گوگل]از سنگ غیرقابل معیوب، با زمان لجن، بی اختیار
3. Than unswept stone besmeared with sluttish time.
[ترجمه ترگمان]در حالی که با زمان sluttish به رنگ خون درآمده بود
[ترجمه گوگل]سنگ بیش از حد نابود شده با زمان لجن
4. Am I too sluttish? She thinks quickly. But her movement is faster than it.
[ترجمه ترگمان]من زیاده روی کردم؟ او به سرعت فکر می کند اما حرکتش سریع تر از آن است
[ترجمه گوگل]من خیلی لجباز هستم؟ او به سرعت فکر می کند اما حرکت او سریعتر از آن است
5. I'm not sluttish . I need somebody to resonance for my thoughts, heart, and mind.
[ترجمه ترگمان]من sluttish نیستم من به یک نفر احتیاج دارم که به افکار من، قلب و ذهن خود فکر کند
[ترجمه گوگل]من لعنتی نیستم من به کسی احتیاج دارم که به افکار، قلب و ذهن من احترام بگذارد
6. He sat down in the sluttish armchair and undid the straps of the brief - case.
[ترجمه ترگمان]روی صندلی راحت نشست و بندها را باز کرد
[ترجمه گوگل]او در صندلی لجن زده نشسته و کمربند مورد کوتاه را باز کرد
7. But you shall shine more Bright in these contents Than unswept stone, Besmear'd with sluttish time.
[ترجمه ترگمان]اما تو در این محتویاتش خیلی بیشتر از سنگ unswept و Besmear و sluttish درخشان خواهی بود
[ترجمه گوگل]اما شما باید در این محتویات روشن تر از سنگ های غیر قابل کشف، Besmear'd با زمان لعنتی