کلمه جو
صفحه اصلی

duck soup


معنی : کار اسان و سهل، اسان
معانی دیگر : (امریکا - خودمانی) آسان، مثل آب خوردن، سهل

انگلیسی به فارسی

سهل، آسان، کار آسان و سهل


انگلیسی به انگلیسی

• (slang) something which is easy to do

مترادف و متضاد

کار اسان و سهل (اسم)
duck soup

اسان (صفت)
light, easy, light-handed, straightforward, potty, degage, facile, easygoing, duck soup

easy task


Synonyms: a breeze, a snap, breeze, cakewalk, cherry pie, child's play, child’s play, cinch, easily accomplished task, easy, easy thing, easy to do, kid stuff, no sweat, no-brainer, picnic, pie, piece of cake, pushover, snap, turkey shoot, velvet, walkover, waltz


جملات نمونه

1. Congee itself should be duck soup with the cooking.
[ترجمه ترگمان]خود کشی باید سوپ اردک باشه
[ترجمه گوگل]خود را مخلوط کنید باید سوپ اردک را با پخت و پز بپزید

2. That history test was duck soup.
[ترجمه ترگمان] اون تست تاریخ سوپ اردک بود
[ترجمه گوگل]این آزمون تاریخی سوپ اردک بود

3. How's the new manager? – He's duck soup.
[ترجمه ترگمان]مدیر جدید چطوره؟ اون سوپ اردک - ه
[ترجمه گوگل]مدیر جدید چطور است؟ - او سوپ اردک است

4. My new boss is duck soup, but his wife is difficult to handle.
[ترجمه ترگمان]رئیس جدید من سوپ درست می کند، اما کار کردن با همسرش دشوار است
[ترجمه گوگل]رئیس جدید من سوپ اردک است، اما همسرش دشوار است

5. It can be used for duck soup, chicken soup, bone soup, meat ball soup, dumpling soup, won ton soup etc. It is the best choice for modern food flavor.
[ترجمه ترگمان]آن می تواند برای سوپ ماهی، سوپ مرغ، سوپ استخوان، سوپ گوشت، سوپ پیراشکی، سوپ ton و غیره به کار رود این بهترین انتخاب برای طعم غذای مدرن است
[ترجمه گوگل]این را می توان برای سوپ اردک، سوپ مرغ، سوپ استخوان، سوپ توپ گوشت، سوپ دامپلینگ، سوپ تن به دست آورد و غیره استفاده می شود این بهترین انتخاب برای عطر و طعم مواد غذایی مدرن است

6. I'd like to have the sliced duck soup with mushroom.
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد سوپ اردک را با قارچ بخورد
[ترجمه گوگل]من می خواهم سوپ اردک قطعه ای با قارچ داشته باشم

7. Xiahe Lu, Lujiang Datong Road section of the duck soup, taste particularly good.
[ترجمه ترگمان]Xiahe لو، بخش جاده سوپ خوری سوپ اردک، ذوق و سلیقه بسیار خوبی داشت
[ترجمه گوگل]Xiahe Lu، Lujiang Datong جاده بخش سوپ اردک، طعم به خصوص خوب است

8. Everybody can cook food, but cooking is not duck soup.
[ترجمه ترگمان]هر کسی می تواند غذا درست کند، اما آشپزی یک سوپ اردک نیست
[ترجمه گوگل]همه می توانند غذا بخورند، اما پخت و پز سوپ اردک نیست

9. Winning this game is going to be duck soup.
[ترجمه ترگمان]بردن این بازی سوپ اردک است
[ترجمه گوگل]برنده شدن این بازی در حال رفتن به سوپ اردک است

10. That vocabulary test was duck soup.
[ترجمه ترگمان] اون آزمایش لغات سوپ اردک بود
[ترجمه گوگل]این آزمون واژگان سوپ اردک بود

11. Fixing this problem is gonna be duck soup.
[ترجمه ترگمان] این مشکل سوپ اردک - ه
[ترجمه گوگل]رفع این مشکل سوپ اردک است

12. I never make head or tail of a contract, but it's duck soup to him.
[ترجمه ترگمان]من هرگز سر یا دم یک قرارداد نمی بندم، اما برای او سوپ اردک است
[ترجمه گوگل]من هرگز سر و یا دم قرارداد ندارم، اما آن سوپ اردک به او است

پیشنهاد کاربران

توضیح درباره اصطلاح duck soup
ریشه مشخصی برای اصطلاح مثل سوپ اردک وجود دارد اما بیشتر شواهد این را نشان می دهد که این اصطلاح به زمان کاوش طلا برمیگردد که مردم از همه جا به مناطق سردخیز رفتند. مردم بومی منطقه آلاسکا نوعی سوپ اردک داشتند که اردک را درسته و بی دردسر در قابلمه می پختند ( ! ) و این موضوع باعث شد مردم اصطلاح آسان مثل سوپ اردک را بسازند.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: