1. in posthaste
باشتاب،باسرعت
2. they sent posthaste for his doctor
باشتاب هرچه بیشتر دنبال دکتر او فرستادند.
3. Ralf riding post-haste through the trees with messages for Hoel to send to me.
[ترجمه ترگمان]ralf با شتاب از میان درختان با پیغام فرستادند تا به من خبر بدهند
[ترجمه گوگل]Ralf سوار بعد از عجله از طریق درختان با پیام برای Hoel برای ارسال به من
4. He departed post-haste for Verdun.
[ترجمه ترگمان] اون با عجله رفت و \"کنراد\" رو ترک کرد
[ترجمه گوگل]او پس از عجله برای وردن ترک کرد
5. The night elves dispatched a number of scouts posthaste and the scouts returned with frightening stories of the orcs' past atrocities during the First and Second Wars.
[ترجمه ترگمان]نگهبانان شب تعدادی از scouts را به سرعت روانه کردند و the با داستان های ترسناک او رک ها در طول جنگ اول و دوم بازگشتند
[ترجمه گوگل]نخبگان شبانه تعداد زیادی از ناظران را فرستادند و ناظران در جریان جنگ های اول و دوم با داستان های ترسناک جنایات گذشته اورک ها روبرو شدند
6. And it only needed the habitually mournful expression of one of the dogs to deepen a little and I was round there posthaste.
[ترجمه ترگمان]و تنها نیاز به چهره غمگین یکی از سگ ها نیاز داشت که اندکی عمیق تر شود و من فورا آنجا بودم
[ترجمه گوگل]و تنها به بیان عادت ماهرانه ی یکی از سگ ها نیاز بود تا کمی کمرنگ شود و من بعد از آن دور بودم
7. When I'd sheepishly say no, she'd point out that I could talk to her at home, and shoo me off the line posthaste.
[ترجمه ترگمان]وقتی من با کمرویی گفتم نه، به نظر می رسید که می توانم در خانه با او صحبت کنم و فورا با او حرف بزنم
[ترجمه گوگل]وقتی که من می گویم نه، او می گوید نه، من می توانم اشاره می کنم که من می توانم با او در خانه صحبت می کنم، و من را از خط postthaste من shoo
8. As Zhou Yu and Shi Hou set out for Chen, Shi Que sent a letter posthaste to the king of Chen, in which he told him: "The State of Wei has fallen into the hands of two evil men. "
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ژو یو و شی Hou برای چن و شی Que عازم شدند، Shi نامه ای به پادشاه چن فرستاد که در آن به وی گفت: \" دولت وی به دست دو مرد شریر افتاده است \"
[ترجمه گوگل]شیوا به عنوان ژو یو و شیو هو برای چن فرستاده شده و نامه ای را به پادشاه چن فرستاد که در آن او به وی گفت �دولت وی در دست دو مرد بد است '
9. The obvious solution is to disinter the graveyards and begin burning the skeletons posthaste .
[ترجمه ترگمان]راه حلی که واضح است این است که به قبرستان ها بروند و اسکلت های posthaste را آتش بزنند
[ترجمه گوگل]راه حل واضح این است که گورستان را از بین ببریم و شروع به سوزاندن اسکلت ها بکنیم
10. Medical aid must be sent to the stricken area posthaste.
[ترجمه ترگمان]کمک های پزشکی باید به منطقه زلزله زده posthaste فرستاده شوند
[ترجمه گوگل]کمک های پزشکی باید به ناحیه آسیب دیده فرستاده شود