کلمه جو
صفحه اصلی

astigmatic


معنی : نامنظمی عدسی چشم، دچار بی نظمی در جلیدیهء چشم
معانی دیگر : (چشم پزشکی) دارای آستیگماتیسم، مبتلا به نا هموار بینی، وابسته به ناهمواربینی (یا دژ بینی)

انگلیسی به فارسی

آستیگماتیسم، نامنظمی عدسی چشم، دچار بی نظمی در جلیدیهء چشم


(کالبدشناسی) دچار بی‌نظمی در جلیدیه چشم، نامنظمی عدسی چشم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: astigmatically (adv.)
(1) تعریف: pertaining to or having astigmatism.

(2) تعریف: correcting astigmatism.

(3) تعریف: having a distorted point of view or warped judgment.

- That senator's summary of the causes of poverty is positively astigmatic.
[ترجمه ترگمان] خلاصه این سناتور از علل فقر، مثبت گرایی است
[ترجمه گوگل] خلاصهی سناتور علل فقر، مثبت است

• pertaining to astigmatism (unequal curvature of the lens of the eye creating a distorted image)

مترادف و متضاد

نامنظمی عدسی چشم (صفت)
astigmatic

دچار بی نظمی در جلیدیهء چشم (صفت)
astigmatic

جملات نمونه

1. the change of astigmatic axial.
[ترجمه ترگمان]تغییر of محوری است
[ترجمه گوگل]تغییر اصل محوری است

2. The astigmatic cavities bounded by crossed cylindrical mirrors with a piece of medium is studied by using matrix optics method.
[ترجمه ترگمان]حفره های ایجاد شده توسط آینه های استوانه ای شکل با یک قطعه میانی با استفاده از روش نوری ماتریس ها مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش اپتیکی ماتریکس، حفره های آسیتیگمات محدود شده توسط آینه های استوانه ای متقاطع با یک قطعه رسانه مورد مطالعه قرار می گیرند

3. Taking a laser beam of astigmatic aberration as an example, the state of the laser beam compensating system can be given by the axial hologram of the laser beam.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن یک پرتو لیزری از محرک جبری به عنوان مثال، حالت سیستم جبران پرتو لیزر را می توان با استفاده از hologram محوری پرتو لیزر تعیین کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، با استفاده از یک پرتو لیزری از منشأ آستیگماتیک، حالت لنز لنز لنز پرتوهای لیزری را می توان با سیستم جبران کننده پرتو لیزر نشان داد

4. The resonator ( astigmatic ) can be compensated by inserting a suitable thickness Brewster plate in the cavity.
[ترجمه ترگمان]تشدید کننده (astigmatic)را می توان با قرار دادن یک plate Brewster در محفظه جبران کرد
[ترجمه گوگل]رزوناتور (آستیگماتیک) را می توان با قرار دادن یک ضخامت مناسب برستر در حفره جبران کرد

5. Two detectors are used both in conventional differential astigmatic device and the device given in this paper.
[ترجمه ترگمان]دو ردیاب در دستگاه astigmatic دیفرانسیل معمولی و دستگاه داده شده در این مقاله استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]دو آشکارساز در هر دو دستگاه آستیگماتیک دیفرانسیل متداول و دستگاه داده شده در این مقاله استفاده می شود

6. The characteristics of three dimensional astigmatic beams were discussed by using their second order intensity moments.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های تیره ای three سه بعدی با استفاده از گشتاور شدت مرتبه دوم آن ها مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]ویژگی های پرتوهای آستیگمات سه بعدی با استفاده از لحظات شدت مرتبه دوم مرتبه آنها مورد بحث قرار گرفت

7. Using astigmatic method to extract information of light source in z axis.
[ترجمه ترگمان]استفاده از روش astigmatic برای استخراج اطلاعات منبع نور در محور z
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش آستیگمایی برای استخراج اطلاعات از منبع نور در محور z

8. In this paper, transformation of astigmatic Hermite cosh Gaussian beams through an optical symmetrizing system is studied.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، تبدیل تیر Gaussian Hermite cosh cosh از طریق یک سیستم symmetrizing نوری مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تبدیل تیرهای گاوسی به صورت آرمیتیک هرتیک از طریق یک سیستم تشخیصی نوری مورد مطالعه قرار گرفته است

9. The astigmatic cavity with a cylindrical lenis studied by using matrix optics method.
[ترجمه ترگمان]حفره astigmatic با یک lenis استوانه ای با استفاده از روش نوری ماتریس ها مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]حفره آستیگماتیسم با لنس استوانه ای با استفاده از روش اپتیکی ماتریکس مورد بررسی قرار گرفت

10. The thermometer is high precision, durable, astigmatic, waterproof, and anticorrosive etc.
[ترجمه ترگمان]دماسنج دقت بالا، بادوام، ضد آب، ضد آب، ضد آب و غیره است
[ترجمه گوگل]دماسنج دقت بالا، دوام، آستیگمات، ضد آب و ضد خوردگی و غیره است

11. The astigmatic microstructures and condensing microstructures are radial arranged on out-light surface or in-light surface of the board.
[ترجمه ترگمان]ریز ساختارها و تراکم ریز ساختارها شعاعی هستند که بر روی سطح نور یا سطح نور تنظیم شده اند
[ترجمه گوگل]ریزساختارهای آسیتیگماتیک و ریزساختارهای کنسانتره، شعاعی بر روی سطح بیرونی یا سطح درون نور هیئت مدیره قرار می گیرند

12. In the IOU designs, the astigmatic and knife-edge methods were respectively adopted as the focusing servo mechanism.
[ترجمه ترگمان]در طراحی های IOU، روش های لبه چاقو و لبه به ترتیب به عنوان مکانیزم servo تمرکز بکار گرفته شدند
[ترجمه گوگل]در طرح های IOU، روش های آستیگمات و چاقو لبه به ترتیب به عنوان مکانیسم سروو متمرکز شده است

13. Possibility of producing image-plane holograms of astigmatic system is analyzed theoretically, and verified experimentally.
[ترجمه ترگمان]امکان ایجاد صفحات تصویر - صفحه ای سیستم astigmatic از لحاظ نظری تحلیل و به طور تجربی تایید شده است
[ترجمه گوگل]امکان تولید هولوگرام تصویری سیستم استمیگماتیک از لحاظ تئوری تحلیل شده و آزمایش شده است

14. The majority of mixed astigmatic eyes changed into myopic astigmatism after 3 years.
[ترجمه ترگمان]اکثر of مختلط مخلوط شده به astigmatism myopic پس از ۳ سال تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]اکثر چشمهای آستیگمات مخلوط پس از 3 سال به آستیگماتیسم مینیوپیک تبدیل شده است

15. It is proved that astigmatic labor relations affect competitive advantage and long-term profitability of the firms.
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که روابط کاری astigmatic بر مزیت رقابتی و سودآوری بلندمدت شرکت ها تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که روابط کار آسیتیگتی بر مزیت رقابتی و سودآوری بلند مدت شرکت ها تاثیر می گذارد


کلمات دیگر: