کلمه جو
صفحه اصلی

dumfound


معنی : متحیر کردن، لال کردن، بلاجواب گذاشتن
معانی دیگر : لال کردن، متحیر کردن، بلاجواب گذاشتن

انگلیسی به فارسی

لال کردن، متحیر کردن، بی‌جواب گذاشتن


خسته شدم، لال کردن، متحیر کردن، بلاجواب گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

• astonish, astound, amaze, stun

مترادف و متضاد

متحیر کردن (فعل)
admire, wilder, astonish, dumbfound, dumfound

لال کردن (فعل)
dumb, dumbfound, dumfound

بلاجواب گذاشتن (فعل)
dumbfound, dumfound


کلمات دیگر: