1. Demonstrators were bussed in from all parts of the country to attend the protest rally.
[ترجمه ترگمان]تظاهر کنندگان با اتوبوس از همه بخش های کشور برای شرکت در تظاهرات اعتراض داشتند
[ترجمه گوگل]تظاهرات کنندگان از همه نقاط کشور برای شرکت در تظاهرات اعتراضی سوار شدند
2. Casey was bussed to the school.
[ترجمه ترگمان]کیسی با اتوبوس به مدرسه آمد
[ترجمه گوگل]کیسی به مدرسه سوار شد
3. To get our Colombian visas we bussed back to Medellin.
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن ویزا کلمبیایی، ما دوباره به Medellin برگشتیم
[ترجمه گوگل]برای دریافت ویزای کلمبیایی ما به Medellin رفتیم
4. Shelley had a job bussing tables .
[ترجمه ترگمان]شلی دارای یک میز آرایش شغلی بود
[ترجمه گوگل]شلی میز جداگانه ای داشت
5. Essential services were provided by Serbian workers bussed in from outside the province.
[ترجمه ترگمان]خدمات ضروری توسط کارگران صرب سوار بر اتوبوس از خارج از این استان فراهم شده است
[ترجمه گوگل]خدمات اساسی توسط کارگران صرب که از خارج از استان اداره می شوند، ارائه می شود
6. We were bussed from the airport to our hotel.
[ترجمه ترگمان]ما از فرودگاه به سوی مهمانخانه رفتیم
[ترجمه گوگل]ما از فرودگاه به هتل ما رفتیم
7. The priest obviously bussed in from the neighbouring parish to run the show here.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا کشیش از ناحیه مجاور آمده بود تا نمایش را به اینجا اجرا کند
[ترجمه گوگل]کشیش به وضوح در والیت همسایگی برای اجرای نمایش در این کشور مشغول به کار بود
8. In Southall bussing and reception classes go on through secondary school.
[ترجمه ترگمان]در Southall bussing و کلاس های پذیرایی از دبیرستان به مدرسه می روند
[ترجمه گوگل]در Southall کلاس های پذیرش و پذیرش از طریق دبیرستان می روند
9. Dozens of teenage volunteers were bussed in on Tuesday evening for a dance with mentally and physically handicapped patients.
[ترجمه ترگمان]ده ها نفر از داوطلبان نوجوان روز سه شنبه برای رقص با بیماران دارای معلولیت ذهنی و جسمی همراه آورده شدند
[ترجمه گوگل]ده ها تن از داوطلبان نوجوان در روز سه شنبه برای رقص با بیماران مبتلا به اختلالات ذهنی و فیزیکی مسافرت کردند
10. Already, Buss said, talk of the Padres presence has prompted some property owners to map renovation or development projects.
[ترجمه ترگمان]Buss گفت که در حال حاضر صحبت از حضور padres برخی از صاحبان املاک را بر روی نقشه نوسازی یا پروژه های توسعه واداشته است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، بوس گفت، صحبت در مورد حضور Padres باعث شده است برخی از صاحبان املاک برای نقشه برداری از نوسازی و یا پروژه های توسعه
11. At Third Avenue, two turning busses were stopped in the middle of the intersection.
[ترجمه ترگمان]در خیابان سوم، دو شی busses در وسط چهارراه توقف کردند
[ترجمه گوگل]در خیابان سوم، دو تاکسی در وسط تقاطع متوقف شد
12. They plunged into lakes, crashed into busses, flipped over like turtles or got jammed between lampposts.
[ترجمه ترگمان]آن ها در دریاچه ها فرو رفتند، با busses برخورد کردند، مثل لاک پشت مثل لاک پشت و یا از تیر چراغ برق بالا رفتند
[ترجمه گوگل]آنها به دریاچه ها فرو ریختند، به اتوبوس افتادند، مثل لگن های پیچیده تر شده بودند و یا بین لامپ های پست لرزیدند
13. Buss believes his project is the right way to reinvigorate a neighborhood, by reusing existing buildings.
[ترجمه ترگمان]Buss بر این باور است که با استفاده مجدد از ساختمان های موجود، این پروژه راه مناسبی برای تجدید نیروی یک محله است
[ترجمه گوگل]بس معتقد است که پروژه خود را با استفاده مجدد از ساختمان های موجود، راه مناسب برای تقویت یک محله می باشد
14. Kupchak credited team owner Jerry Buss for making the move for Gasol's hefty contract.
[ترجمه ترگمان]Kupchak، صاحب این تیم، جری Buss را به خاطر این که این حرکت را برای قرارداد سنگین Gasol انجام داد، تقدیر کرد
[ترجمه گوگل]کاپچاک مالک Jerry Buss را برای جابجایی قرارداد سنگین Gasol به دست آورد
15. There are four buss on the street.
[ترجمه ترگمان] چهار \"ماچ\" تو خیابون هست
[ترجمه گوگل]چهار اتوبوس در خیابان وجود دارد