کلمه جو
صفحه اصلی

confectioner


معنی : قناد، شیرینی فروش
معانی دیگر : شیرینی ساز، آجیل فروش

انگلیسی به فارسی

قناد، شیرینی‌فروش


قنادی، قناد، شیرینی فروش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who makes or sells confections or candies.

• one who makes or sells cakes or candies; one who specializes in preparing pastries
a confectioner is a person or a company that makes and sells sweets and chocolates.

مترادف و متضاد

قناد (اسم)
confectioner

شیرینی فروش (اسم)
confectioner

جملات نمونه

1. Kabul, Afghanistan: A confectioner works in a factory.
[ترجمه ترگمان]کابل، افغانستان: confectioner در یک کارخانه کار می کند
[ترجمه گوگل]کابل، افغانستان شیرینی ساز در کارخانه کار می کند

2. The venerable British confectioner rejected out of hand the American food giant’s offer, saying it “fundamentally undervalues” the company, which could continue to thrive on its own.
[ترجمه ترگمان]confectioner محترم انگلیسی پیشنهاد غول غذا آمریکا را رد کردند و گفتند که این شرکت اساسا \"undervalues\" شرکت است که می تواند به رشد خود ادامه دهد
[ترجمه گوگل]شیرینی ساز بریتانیایی معتبر از پیشنهاد غول پیکر مواد غذایی آمریکایی رد کرد و گفت که این شرکت 'اساسا کم ارزش' را دارد که می تواند به رشد خود ادامه دهد

3. Sift confectioner sugar on top of the cake.
[ترجمه ترگمان]Sift در بالای کیک قند confectioner
[ترجمه گوگل]قهوه شیرینی را در بالای کیک بریزید

4. Mars, which became the world's largest confectioner through its acquisition of Wrigley, also may want to expand further by reaching into emerging markets.
[ترجمه ترگمان]مریخ که به بزرگ ترین confectioner دنیا از طریق acquisition از Wrigley تبدیل شد، همچنین ممکن است بخواهید با رسیدن به بازارهای درحالظهور بیشتر گسترش پیدا کند
[ترجمه گوگل]مریخ، که از طریق خریداری Wrigley بزرگترین قنادی جهان شد، ممکن است بخواهد با گسترش بازارهای نوظهور گسترش یابد

5. Equal pay claims were brought and lost by several groups of working women, bakers, confectioners and factory workers.
[ترجمه ترگمان]مطالبات برابر حقوق برابر با چندین گروه از زنان کارگر، نانواها، confectioners، و کارگران کارخانه به دست آورده شدند
[ترجمه گوگل]چندین گروه از زنان کارگر، نانوایی ها، قنادی ها و کارگران کارخانه، ادعاهای حقوق برابر را آورده و از دست داده اند

6. Here there are famous department stores, fashion shops, retail shops with high quality goods, confectioners and pavement cafes.
[ترجمه ترگمان]در اینجا فروشگاه های بزرگ، فروشگاه های مد، فروشگاه های خرده فروشی با کالاهای با کیفیت بالا، confectioners و کافه های سنگفرش وجود دارد
[ترجمه گوگل]در اینجا فروشگاه های معروف، فروشگاه های مد، فروشگاه های خرده فروشی با کالاهای با کیفیت بالا، قنادی ها و کافه های روباز وجود دارد

7. HSY. N), a Mars competitor, gained 6 percent to $3 35 on speculation that the Wrigley/Mars deal will compel a tie-up between the U. S. confectioner and Britain's Cadbury Schweppes Plc CBRY. L.
[ترجمه ترگمان]HSY (N)، یک شرکت مارس، ۶ درصد را به ۳ تا ۳ دلار در مورد گمانه زنی در مورد معامله Wrigley \/ مریخ به نتیجه مساوی بین ایالات زیر بدست خواهد آورد اس confectioner و Britain s Schweppes Plc آل
[ترجمه گوگل]HSY N)، یک رقیب مریخ، 6 درصد افزایش به 35 دلار در مورد گمانه زنی ها مبنی بر اینکه معامله Wrigley / Mars موجب می شود بین شیرینی ساز U S و Cadbury Schweppes PLC CBRY بریتانیا را متوقف کند ل

8. At a price of $1 6 billion, and now the Cadbury board's blessing, Kraft now becomes the largest confectioner in the world.
[ترجمه ترگمان]در قیمت ۱ میلیارد دلار، و اکنون the Cadbury، کرافت بزرگ ترین confectioner دنیا می شود
[ترجمه گوگل]کرافت در حال حاضر به قیمت 6 میلیارد دلار و در حال حاضر برتری کمیته کادیبوری بزرگترین شیرینی ساز جهان است

9. Still, the offer isn't flying with Cadbury, which said the bid 'fundamentally undervalues' the U. K. confectioner.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این پیشنهاد با Cadbury پرواز نمی کند، که می گوید این پیشنهاد اساسا U است ک شیرینی فروشی و confectioner
[ترجمه گوگل]با این حال، این پیشنهاد با Cadbury پرواز نمی کند، که گفت که پیشنهاد 'اساسا undervalues' شیرینی ساز U K

10. Cadbury's unions opposed the move, worried about job cuts, but the firm's board has reasoned that the price is right to bring together the two companies to create the world’s biggest confectioner.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه های Cadbury با این حرکت مخالف بودند، نگران کاهش شغل بودند، اما هییت مدیره استدلال کرده که قیمت این است که دو شرکت را گرد هم آورد تا بزرگ ترین شیرینی فروشی جهان را بسازند
[ترجمه گوگل]اتحادیه های Cadbury مخالف این حرکت بودند، نگران کاهش کار، اما هیئت مدیره این شرکت معتقد است که قیمت مناسب این دو شرکت را برای ایجاد بزرگترین قنادی جهان می برد

11. What do you get when you combine a reality-TV star, a pin designer, hula-hooping gurus, pirate fanatics, and a mother-and-daughter confectioner team?
[ترجمه ترگمان]وقتی شما یک ستاره تلویزیونی، یک طراح سنجاق، یک designer hula، متعصبان pirate، و یک تیم mother و دختر را با هم ترکیب می کنید چه چیزی به دست می آورید؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی به شما یک ستاره واقعیت تلویزیون، یک طراح پین، گوروهای خرگوش، متعصب دزدان دریایی، و یک تیم شیرینی سازی مادر و دختر ترکیب می کنید؟

12. A rival bid of at least 800 to 820 pence, or $1 9 billion, could emerge this week from U. S. -based confectioner Hershey, The Wall Street Journal reported late on Friday.
[ترجمه ترگمان]قیمت رقیب حداقل ۸۰۰ تا ۸۲۰ پنس یا ۱ میلیارد دلار می تواند این هفته از U وجود داشته باشد اس روزنامه وال استریت ژورنال اواخر روز جمعه گزارش داد که confectioner based
[ترجمه گوگل]دیروز روز جمعه گزارش داد که پیشنهاد رقیب حداقل 800 تا 820 پانک، یا 9 میلیارد دلار، ممکن است در این هفته از سوی Heshey قنادی متعلق به U S تشکیل شده باشد

13. As times became hard, he moved to the United States andbecame a confectioner in New York.
[ترجمه ترگمان]زمانی که سخت شد، او برای فروش confectioner در نیویورک به آمریکا رفت
[ترجمه گوگل]زمانیکه سخت شد، او به ایالات متحده نقل مکان کرد و یک شیرینی پزی در نیویورک را دریافت کرد

پیشنهاد کاربران

قناد


کلمات دیگر: