کلمه جو
صفحه اصلی

side door

انگلیسی به انگلیسی

• entrance located on the side of a building

جملات نمونه

1. The police entered through/by the side door.
[ترجمه Leili] پلیس از طریق در کناری وارد ساختمان شد
[ترجمه ترگمان]پلیس از در کناری وارد شد
[ترجمه گوگل]پلیس وارد / از طرف درب ورودی

2. He came in the side door.
[ترجمه ترگمان]از در فرعی وارد شد
[ترجمه گوگل]او در کنار درب آمد

3. They smashed a side door to get in and then torched the warehouse when they had taken what they wanted.
[ترجمه ترگمان]ان ها یک در فرعی را خرد کردند تا وارد شوند و بعد، وقتی چیزی را که می خواستند گرفتند، آتش زدند
[ترجمه گوگل]آنها یک درب جانبی را برای به دست آوردن و سپس انبار را آتش زدند زمانی که آنها آنچه را که می خواستند گرفته بودند

4. The side door of the pub flew open and three men burst in.
[ترجمه ترگمان]در کنار بار باز شد و سه نفر منفجر شدند
[ترجمه گوگل]درب سمت چوبه ای باز شد و سه مرد در آن گشتند

5. Let's board the side door up.
[ترجمه ترگمان]بیا در کناری را باز کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید در کنار درب قرار بگیریم

6. I can slip out the side door, and the man in black will never know what hit him.
[ترجمه ترگمان]من از در کناری بیرون می لغزم و مردی که سیاه پوش است هرگز نمی داند چه ضربه ای به او می زند
[ترجمه گوگل]من می توانم از در کنار درب لغزش، و مرد در سیاه هرگز نمی دانم چه او را ضربه

7. A side door to the boathouse stood Open.
[ترجمه ترگمان]دری در کنار قایق باز بود
[ترجمه گوگل]درب جانبی به boathouse ایستاده بود باز

8. A side door led straight into a street.
[ترجمه ترگمان]یک در فرعی راست به خیابان منتهی می شد
[ترجمه گوگل]یک درب جانبی مستقیما به یک خیابان هدایت شد

9. Returning to the side door, he stood just inside it for a while and then stepped out to the sidewalk.
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت به در کنار در، مدتی در آن ایستاد و سپس به پیاده رو قدم گذاشت
[ترجمه گوگل]بازگشت به سمت درب، او مدتی در داخل آن ایستاد و سپس به پیاده رو رفت

10. He came out of a side door, clutching a carry-out.
[ترجمه ترگمان]او از یک در فرعی بیرون آمد و دستش را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او از یک درب کنار بیرون آمد، و با دست و پا زدن انجام شد

11. He threw open a side door off the first-floor hall, and we were bathed in light.
[ترجمه ترگمان]او در یک طرف تالار اول را باز کرد و ما در نور حمام غرق شدیم
[ترجمه گوگل]او یک درب جانبی را از سالن یک طبقه باز کرد و ما در نور فرو رفتیم

12. He pushed open the driver's side door and clambered out, unsure whether to approach the Montego or wait.
[ترجمه ترگمان]در سمت راننده را هل داد و بالا رفت، مطمئن نبود که به the نزدیک شود یا صبر کند
[ترجمه گوگل]او درب را به سمت راننده باز کرد و از پنجره خارج شد، مطمئن نیست که آیا به مونتهو نزدیک شود و یا منتظر بماند

13. Quickly, he ducked through the unadorned side door of the building and began climbing the four flights of rickety wooden stairs.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت از در بیرونی ساختمان خارج شد و شروع به بالا رفتن از چهار طبقه از پله های چوبی زواردررفته کرد
[ترجمه گوگل]به سرعت او را از طریق درب بی نظیر ساختمان از بین برد و شروع به بالا رفتن از چهار پرواز از پله های چوبی شدید کرد

14. He eased himself in through the side door.
[ترجمه ترگمان]او خودش را از در کنار اتاق بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او خود را از طریق درب کنار گذاشت

15. I jerked open the side door and went into the house.
[ترجمه ترگمان]به سرعت در را باز کردم و به داخل خانه رفتم
[ترجمه گوگل]من درب را باز کردم و وارد خانه شدم

پیشنهاد کاربران

درب ورودی

بغلی

در کناری ساختمان/سازه/. . .


کلمات دیگر: