معنی : سوراخ مقعد، سوراخ شکم خمره یابشکه
معانی دیگر : سوراخ بشکه، دریچه ی بشکه، سورا شکم خمره یابشکه، سورا مقعد
سوراخ شکم خمره یا بشکه، (عامیانه) سوراخ مقعد
فندق، سوراخ شکم خمره یابشکه، سوراخ مقعد
He lifted the keg and began drinking from the bunghole.
او بشکه را بلند کرد و از سوراخ آن شروع به نوشیدن کرد.