کلمه جو
صفحه اصلی

burke


معنی : کشتن، خفه کردن
معانی دیگر : بی سر و صدا کلک شخص یا چیزی را کندن، سر به نیست کردن، (در پارلمان و غیره) جلوی بحث لایحه یا چیزی را گرفتن، مسکوت گذاشتن، (در اصل) خفه کردن انسان و فروش جسد او به سالن های تشریح (دویست سال پیش در اسکاتلند مردی به نام بورک مرتکب این جنایت شد)، ادموند بورک (نویسنده و سخنور انگلیسی - زاده ی ایرلند)، بطوراهسته وغیر مستقیم از شرکسی راحت شدن

انگلیسی به فارسی

به‌طور آهسته و غیر‌مستقیم از شر کسی راحت شدن، کشتن، خفه کردن، (در پارلمان و غیره) جلوی بحث لایحه یا چیزی را گرفتن، مسکوت گذاشتن


برک، کشتن، خفه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: burkes, burking, burked
(1) تعریف: to suppress quietly.

- He burked the news story to avoid scandal.
[ترجمه ترگمان] او برای جلوگیری از رسوایی این داستان را بازگو کرد
[ترجمه گوگل] او داستان خبری را خریده است تا از رسوائی جلوگیری کند

(2) تعریف: to murder by suffocation, leaving the body unmarked and intact.

• strangle; suffocate someone to death, murder somebody quietly and without leaving wounds or traces (archaic); get rid of; silence, suppress; evade, avoid, bypass

مترادف و متضاد

کشتن (فعل)
benumb, amortize, destroy, dispatch, administer, administrate, kill, murder, assassinate, mortify, amortise, fordo, extinguish, rat, burke, butcher, smite, knock off, misdo

خفه کردن (فعل)
dumb, throttle, silence, choke, asphyxiate, stifle, strangle, smother, thug, squash, burke, scrag, shush, string up

جملات نمونه

1. to burke an issue
مطلبی را مسکوت گذاشتن

2. Burke pushed the button and the elevator began its slow ascent.
[ترجمه ترگمان]برک دکمه را فشار داد و آسانسور به کندی بالا رفت
[ترجمه گوگل]بورک دکمه را فشار داد و آسانسور شروع به بلند شدن کرد

3. Burke was asleep, sprawled obliviously against the window.
[ترجمه ترگمان]بروک خوابیده بود و بی توجه در کنار پنجره ولو شده بود
[ترجمه گوگل]Burke خواب بود، ناگهان در برابر پنجره پرت شد

4. Mrs Burke was found unconscious and bleeding profusely.
[ترجمه ترگمان]خانم برک بی هوش بود و به شدت خونریزی می کرد
[ترجمه گوگل]خانم برک ناخودآگاه و خونریزی شدید یافت

5. Burke later admitted he had lied.
[ترجمه ترگمان]برک بعدها اعتراف کرد که دروغ گفته است
[ترجمه گوگل]بورک بعدها اعتراف کرد که دروغ گفته است

6. Between this and stories on Burke of the Somme, Chant's death attracted a lot of column inches.
[ترجمه ترگمان]در بین این داستان و داستان های برک از the، مرگ Chant چند اینچ را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]بین این و داستان هایی درباره Burke از Somme، مرگ Chant موجب جذب بسیاری از ستون های اینچ شد

7. John Sculley, like Jim Burke, believes in formal education and took an MBA.
[ترجمه ترگمان]جان اسکالی، مانند جیم برک، به آموزش رسمی معتقد است و یک رشته MBA بدست آورد
[ترجمه گوگل]جان اسکولی، مانند جیم برک، به تحصیلات رسمی اعتقاد دارد و مدرک MBA را دریافت می کند

8. But Mr Burke said whilst labour was being induced Mrs Busuttil was given a drug to hasten the process.
[ترجمه ترگمان]اما آقای برک گفت در حالی که نیروی کار خانم Busuttil را وادار به تسریع فرآیند کرده است
[ترجمه گوگل]اما آقای برک گفت که در حالی که مشاغل ایجاد شده خانم Busuttil یک دارو برای تسریع این روند داده شد

9. Bisset protested that it was wrong to accuse Burke of inconsistency, because of the change of his arguments.
[ترجمه ترگمان]bisset اعتراض کرد که این کار اشتباه بود که برک بی ثباتی را به دلیل تغییر استدلالات او متهم کند
[ترجمه گوگل]بیست اعتراض کرد که به دلیل تغییر استدلالش اشتباه کرده بود که بورک را متهم کند

10. Nigel Burke is a lay legal adviser.
[ترجمه ترگمان]نایجل برک مشاور حقوقی است
[ترجمه گوگل]نایجل برک یک مشاور حقوقی است

11. Sarah Burke died early yesterday morning, two days after being savagely beaten by an intruder.
[ترجمه ترگمان]سارا برک دیروز صبح، دو روز پس از کتک زدن وحشیانه توسط یک متجاوز، درگذشت
[ترجمه گوگل]سارا برک روز دوشنبه صبح زود، دو روز پس از آنکه یک مزاحم به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت، درگذشت

12. Burke urged Clinton to stay with the original plan.
[ترجمه ترگمان]برک از کلینتون خواست تا با طرح اصلی خود بماند
[ترجمه گوگل]بورک از کلینتون خواست تا با برنامه اصلی کنار بیافتد

13. Like Jim Burke, they create an atmosphere in which risk taking is encouraged.
[ترجمه ترگمان]آن ها هم مانند جیم برک فضایی را ایجاد می کنند که در آن ریسک ریسک پذیری مورد تشویق قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مانند جیم بورک، آنها فضایی را ایجاد می کنند که در آن ریسک پذیری تشویق می شود

14. Burke, for one, is committed to fighting this social dis-ease.
[ترجمه ترگمان]برای یک نفر، برک متعهد به مبارزه با این وضعیت اجتماعی است
[ترجمه گوگل]برک، برای یکی، متعهد به مبارزه با این اختلال اجتماعی است

to burke an issue

مطلبی را مطرح نکردن


The executives knew that the drug had dangerous side effects, but they burked the findings.

هیئت رئیسه می‌دانست که این دارو عوارض جانبی خطرناکی دارد اما یافته‌ها را مسکوت گذاشت.



کلمات دیگر: