کلمه جو
صفحه اصلی

dysentery


معنی : اسهال خونی، دیسانتری، ذوسنطاریا
معانی دیگر : (پزشکی) اسهال خونی، طب اسهال خونی

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) اسهال خونی، دیسانتری، ذوسنطاریا


دیسنتری، اسهال خونی، دیسانتری، ذوسنطاریا


انگلیسی به انگلیسی

• intestinal disease
dysentery is an infection that causes severe diarrhoea.

مترادف و متضاد

اسهال خونی (اسم)
dysentery

دیسانتری (اسم)
dysentery

ذوسنطاریا (اسم)
dysentery

جملات نمونه

1. He has been attacked with dysentery for three days.
[ترجمه ترگمان]سه روز است که به اسهال خونی مبتلا شده است
[ترجمه گوگل]او به مدت سه روز به بیماری دیازپزی حمله کرده است

2. She has been debilitated by dysentery.
[ترجمه ترگمان]اسهال خونی او را گرفته بود
[ترجمه گوگل]او دچار دیسنتری شده است

3. Dysentery and malaria are rife in the refugee camps.
[ترجمه ترگمان]Dysentery و مالاریا در اردوگاه های پناهندگان شایع است
[ترجمه گوگل]بیماری های دیزنی و مالاریا در اردوگاه های پناهندگان پخش می شود

4. He was seized with a violent attack of dysentery.
[ترجمه ترگمان]او به اسهال خونی مبتلا شده بود
[ترجمه گوگل]او با حمله خشونت آمیز از بیماری دیابت، دستگیر شد

5. Acute dysentery wracked and sapped life from his body.
[ترجمه ترگمان]اسهال حاد، زندگی را از بدنش تضعیف کرده و از بین می برد
[ترجمه گوگل]دیازنتری حاد دچار ضعف و ناتوانی در بدن می شود

6. Men were dying daily from malaria, dysentery and malnutrition.
[ترجمه ترگمان]مردان هر روز از مالاریا، اسهال خونی و سو تغذیه می مردند
[ترجمه گوگل]مردان روزانه از مالاریا، بی خوابی و سوء تغذیه می میرند

7. Dysentery and other diseases tend to spread easily in schools and poor facilities clearly make matters worse.
[ترجمه ترگمان]Dysentery و دیگر بیماری ها به راحتی در مدارس پخش می شوند و مناطق ضعیف به روشنی موضوع را بدتر می کنند
[ترجمه گوگل]بیماری های قلبی و بیماری های دیگر به راحتی در مدارس گسترش می یابد و امکانات ضعیف به وضوح بدتر می شود

8. Richard was in bed with dysentery.
[ترجمه ترگمان]ریچارد با اسهال خونی در بس تر بود
[ترجمه گوگل]ریچارد در رختخواب با خلط دندان بود

9. Dysentery is already rife among survivors.
[ترجمه ترگمان]Dysentery در حال حاضر در بین بازماندگان شایع است
[ترجمه گوگل]دیسمنتری در حال حاضر در میان بازماندگان از بین رفته است

10. They suffered from malaria, dysentery and other diseases, and they were frequently frightened.
[ترجمه ترگمان]آن ها از مالاریا، اسهال خونی و بیماری های دیگر رنج می بردند و اغلب ترسیده بودند
[ترجمه گوگل]آنها مبتلا به مالاریا، دیستروژن و سایر بیماری ها بودند، و اغلب ترسو بودند

11. Many of the children were stricken with dysentery and other digestive-tract ills.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان مبتلا به اسهال خونی و دیگر مشکلات گوارشی هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان مبتلا به دیسنتری و سایر بیماری های گوارشی بودند

12. She had dysentery for a week.
[ترجمه ترگمان]برای یک هفته اسهال خونی داشت
[ترجمه گوگل]او برای یک هفته دلبستگی داشت

13. The slight attack of dysentery had tired me and I had slept most of yesterday and again this morning.
[ترجمه ترگمان]به اسهال خونی مبتلا شده بود و من دیروز بیشتر از دیروز و دوباره خواب بودم
[ترجمه گوگل]حمله کوچک خلط دندان من را خسته کرده بود و بیشتر روزهای دیروز و امروز صبح بود

14. Therefore, amebic dysentery was the predominant cause during this outbreak.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اسهال خونی، علت غالب در طول این شیوع بود
[ترجمه گوگل]بنابراین، در طی این شیوع، علایم غربالگری دیسمنتال آمیب بود


کلمات دیگر: