کلمه جو
صفحه اصلی

preconcert


معنی : قبلا همدست کردن
معانی دیگر : (با توافق قبلی) ترتیب دادن، سامان دادن، حل و فصل کردن، قبلا فرار ومدار گذاردن

انگلیسی به فارسی

قبلا فرار ومدار گذاردن، قبلا همدست کردن


پیش شرط، قبلا همدست کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: preconcerts, preconcerting, preconcerted
مشتقات: preconcertedly (adv.), preconcertedness (n.)
• : تعریف: to arrange or agree on beforehand; settle in advance.

مترادف و متضاد

قبلا هم دست کردن (فعل)
preconcert


کلمات دیگر: