کلمه جو
صفحه اصلی

postmaster


معنی : رئیس پست، رئیس پست خانه
معانی دیگر : (در اصل) متصدی اسب های چاپاری

انگلیسی به فارسی

رئیس پست، رئیس پست خانه


پست مدرک، رئيس پست، رئيس پست خانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: postmastership (n.)
• : تعریف: the government official in charge of a post office.

• manager of a post office; mail manager, person responsible for managing electronic mail on a network (computers)
a postmaster is a man in charge of a post office; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

رئیس پست (اسم)
postmaster

رئیس پستخانه (اسم)
postmaster

جملات نمونه

1. The postmaster was shot dead by the robbers.
[ترجمه مجید٫شه پر] این مدیر توسط مهاجمان بوسیله اصلحه سنگین به قتل رسید.
[ترجمه ترگمان]این رئیس پست به وسیله دزدها کشته شد
[ترجمه گوگل]مامور پست پس از سارقین کشته شد

2. Howe carefully cultivated Daniel C. Roper, the Assistant Postmaster General.
[ترجمه ترگمان]هاو به دقت دانیل سی را کشت Roper، معاون ژنرال Postmaster
[ترجمه گوگل]دانیل C روپر، معاون پست مدرن ژنرال به خوبی دقت کرد

3. Three armed men were waiting when the postmaster and his wife arrived to open up the shop.
[ترجمه ترگمان]سه مرد مسلح، هنگامی که رئیس پست و همسرش از راه رسیدند تا مغازه را باز کنند، منتظر بودند
[ترجمه گوگل]سه مرد مسلح منتظر ماندند که مامور پست و همسرش وارد این فروشگاه شوند

4. I manage to chatter with the postmaster even though my heart is thumping against my ribs.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه قلبم به دنده هایم فشرده می شود، با رئیس پست صحبت می کنم
[ترجمه گوگل]حتی اگر قلبم در برابر دنده هایم تکان بخورد، من با مامور پست صحبت می کنم

5. District head postmaster John Ensoll said he had only received complaints going back to December last year.
[ترجمه ترگمان]جان Ensoll، رئیس اداره پست ناحیه، گفت که او تنها در سال گذشته شکایاتی دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]جان انسول، پست مدرس ناحیه، گفت که فقط شکایت هایی را در ماه دسامبر سال گذشته دریافت کرده است

6. His father was appointed postmaster.
[ترجمه ترگمان]پدرش مسئول چاپارخانه بود
[ترجمه گوگل]پدرش مامور پست شد

7. He says Mr Cotterell the sub postmaster was in his shop when he noticed a youth standing behind his counter.
[ترجمه ترگمان]او می گوید آقای Cotterell نایب چاپارخانه در مغازه او بود که متوجه مردی شد که پشت پیشخوان ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او می گوید آقای Cotterell زیر پست مدرس در فروشگاه خود بود هنگامی که او متوجه جوانان ایستاده پشت شمارنده او

8. On his retirement the job of district head postmaster will cease to exist, the responsibilities being undertaken by four senior managers.
[ترجمه ترگمان]در دوران بازنشستگی، کار رئیس پست ریاست منطقه ای دیگر وجود نخواهد داشت، مسئولیت هایی که توسط چهار مدیر ارشد انجام می شود
[ترجمه گوگل]در دوران بازنشستگی کار رئیس هیئت مدیره ناحیه متوقف خواهد شد، مسئولیت هایی که توسط چهار مدیر ارشد انجام می شود

9. First Postmaster General of the United States.
[ترجمه ترگمان]اولین مجمع عمومی ایالات متحده آمریکا
[ترجمه گوگل]نخست وزیر پست ایالات متحده آمریکا

10. John doe was appointed postmaster vice Richard Roe retired.
[ترجمه ترگمان]جان doe به عنوان معاون رئیس پست ریاست ریچارد رو منصوب شد
[ترجمه گوگل]جان کارل معاون بازنشستگی پسرش بود ریچارد رو بازنشسته شد

11. I asked the postmaster what he would do about this.
[ترجمه ترگمان]از رئیس پست پرسیدم که در این مورد چه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]از پست مدرس پرسیدم او چه کاری را در مورد این انجام خواهد داد

12. John Doe was appointed postmaster vice Richard Roe retired.
[ترجمه ترگمان]جان دو ناشناس معاون رئیس \"ریچارد رو\" بازنشسته شد
[ترجمه گوگل]جان Doe معاون پستی postmaster منصوب شد ریچارد رو بازنشسته شد

13. The postmaster was a very polite old man.
[ترجمه ترگمان]رئیس پست پیر مرد بسیار مودبانه ای بود
[ترجمه گوگل]پست مدرس یک پیرمرد بسیار مودب بود

14. The position of Postmaster General went to John Wanamaker.
[ترجمه ترگمان]مقام of به جان Wanamaker رفت
[ترجمه گوگل]موقعیت Postmaster General به John Wanamaker رفت


کلمات دیگر: