کلمه جو
صفحه اصلی

drollery


معنی : لودگی، شوخی، مسخرگی
معانی دیگر : دلقک بازی، مسخره بازی

انگلیسی به فارسی

لودگی، مسخرگی، شوخی


رانندگی، مسخرگی، لودگی، شوخی


انگلیسی به انگلیسی

• comical behaviour; humorous joke or story; something funny; amusing quality

مترادف و متضاد

لودگی (اسم)
badinage, farce, tomfoolery, drollery

شوخی (اسم)
sport, game, fun, spree, raillery, quiz, jink, drollery, persiflage, jape, bob, joke, prank, humor, jest, bon mot, facetiae, curvet, gig, lark, funny bone, pleasantry, jocosity, waggery, witticism, laverock

مسخرگی (اسم)
farce, tomfoolery, drollery, buffoonery, ribbing

جملات نمونه

1. We all enjoyed his drollery.
[ترجمه ترگمان] هممون از drollery لذت بردیم
[ترجمه گوگل]همه ما از رأی خود رضایت داشتیم

2. The editor would take a theme and embroider upon it with drollery.
[ترجمه ترگمان]این ویراستار یک موضوع را انتخاب می کند و با لودگی از آن لذت می برد
[ترجمه گوگل]سردبیر یک موضوع را برداشته و بر روی آن را با نیشخندی بپوشاند

3. "Natalie Portman, apparent soon-to-be Oscar winner, " the Washington Post headline blared, with only a hint of drollery.
[ترجمه ترگمان]\"ناتالی پورتمن، برنده جایزه اسکار که به زودی برنده جایزه اسکار شد،\" روزنامه واشنگتن پست در حالی به گوش می رسید که تنها با اشاره به لودگی گفت: \"
[ترجمه گوگل]'ناتالی پورتمن، برنده ظاهرا به زودی برنده اسکار،' عنوان واشنگتن پست، با تنها اشاره به نزاع و جدال

4. " It is a bit of quiet, unassuming drollery which warms like good wine.
[ترجمه ترگمان]\" بذله گویی و لودگی اندکی است که مانند شراب خوب گرم می شود
[ترجمه گوگل]'این کمی آرام و غیرقابل انعطاف ناپذیر است که گرم مانند شراب خوب است

5. He leaned back in his chair and laughed at the unconscious drollery of her reply.
[ترجمه ترگمان]او به پشتی صندلی اش تکیه داد و با خنده بی هوش جوابش خندید
[ترجمه گوگل]او پشت صندلی خود را تکیه داد و در پاسخ ناخودآگاه او خندید

6. The Diamond Age, particularly early in the book, is told with abundant wit and drollery .
[ترجمه ترگمان]عصر الماس، به ویژه در اوایل این کتاب، با شوخ طبعی و لودگی فراوان به وی گفته می شود
[ترجمه گوگل]عصر الماس، به ویژه در اوایل کتاب، با عواطف و عصبانیت فراوان صحبت می شود


کلمات دیگر: