کلمه جو
صفحه اصلی

confectionery


معنی : قنادی، صنعت شیرینی سازی
معانی دیگر : تنقلات، شیرینیجات، نقل و نبات، (مغازه ی) شیرینی فروشی، آجیل فروشی، مغازه ی آب نبات فروشی، هنرساختن شیرینی و نقل و نبات

انگلیسی به فارسی

قنادی، صنعت شیرینی سازی


(مغازه‌ی) شیرینی فروشی، قنادی، آجیل‌فروشی، مغازه‌ی آبنبات‌فروشی، هنر ساختن شیرینی و نقل و نبات، تنقلات، انواع شیرینی، نقل و نبات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: confectioneries
(1) تعریف: confections or candies collectively.

(2) تعریف: the art or occupation of a confectioner.

(3) تعریف: a candy shop; confectionary.

• candy or pastry; pastry shop, bake shop
you can refer to sweets and chocolates as confectionery.

مترادف و متضاد

قنادی (اسم)
confectionery

صنعت شیرینی سازی (اسم)
confectionery

candy store


Synonyms: ice-cream parlor, pastry shop, bakery


جملات نمونه

during Nowrooz, the consumption of confectioneries goes up.

مصرف شیرینی و تنقلات در نوروز بالا می‌رود.


1. The Confectionery Warehouse is a chocoholic's dream.
[ترجمه ترگمان]انبار Confectionery رویای chocoholic است
[ترجمه گوگل]انبار شیرینی یک رویا چوکولیک است

2. Sugar in chocolate and other forms of confectionery is one of the major causes of tooth decay.
[ترجمه ترگمان]قند در شکلات و دیگر اشکال of یکی از علل عمده پوسیدگی دندان است
[ترجمه گوگل]شکر در شکلات و انواع دیگر شیرینی سازی یکی از علل عمده پوسیدگی دندان است

3. A wide range of confectionery and ice-cream is sold from the Riverside Theatre Shop before the show and during the interval.
[ترجمه ترگمان]دامنه وسیعی از cream و ice از فروشگاه تئاتر ریورساید قبل از نمایش و در طول این فاصله به فروش می رسد
[ترجمه گوگل]طیف گسترده ای از شیرینی و بستنی از فروشگاه تئاتر ریورساید قبل از نمایش و در طول بازه زمانی فروخته می شود

4. He'd started off with one of the bigger confectionery firms in the city.
[ترجمه ترگمان]او با یکی از بزرگ ترین شرکت های confectionery در شهر شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]او با یکی از شرکت های بزرگ قنادی در شهر شروع به کار کرد

5. Drinks and confectionery giant Cadbury Schweppes jumped 5p to 479p ahead of results out later this week.
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی و confectionery giant confectionery Schweppes ۵ بعد از نتایج این هفته به ۴۷۹ میلی متر صعود کردند
[ترجمه گوگل]غول Cadbury Schweppes غول پیکر و نوشیدنی ها بعد از این هفته، 5 تا 479 پوند افزایش یافت

6. Brachs, a confectionery company, recently took Chicago by surprise when it announced the closure of its local factory.
[ترجمه ترگمان]Brachs، یک شرکت confectionery، اخیرا وقتی اعلام تعطیلی کارخانه محلی خود را اعلام کرد، به تازگی شیکاگو را غافلگیر کرد
[ترجمه گوگل]Brachs، یک شرکت شیرینی سازی، اخیرا شگفت زده شد و اعلام کرد که کارخانه محلی خود را متوقف می کند

7. Confectionery is a multi-million-pound business.
[ترجمه ترگمان]Confectionery یک کسب وکار چند میلیون پوندی است
[ترجمه گوگل]قنادی یک کسب و کار چند میلیون پوند است

8. There was a kiosk which sold confectionery.
[ترجمه ترگمان]یک کیوسک فروش بود که آن ها را به فروش می رساندند
[ترجمه گوگل]یک کیوسک بود که قنادی را فروخت

9. Always a crowd at the local confectionery.
[ترجمه ترگمان]همیشه در the محلی جمع شوید
[ترجمه گوگل]همیشه یک قنادی محلی است

10. We are a leading supplier of confectionery, cookies, nougat, pastries, cakes, bread.
[ترجمه ترگمان]ما تهیه کننده اصلی از confectionery، کلوچه، کیک، نان و نان هستیم
[ترجمه گوگل]ما یک فروشنده پیشرو در تولید شیرینی، کوکی ها، نگا، شیرینی، کیک، نان است

11. Biscuits, Confectionery, Canned Food, Groceries Preserved Fruits, Dried Fruits, Marshmallow, Potato King and Alot More Confectionaries.
[ترجمه ترگمان]میوه ها، Confectionery، Canned، میوه های زنده، میوه های خشک، میوه های خشک، marshmallow، King سیب زمینی و alot بیشتر
[ترجمه گوگل]بیسکویت، قنادی، مواد غذایی کنسرو شده، میوه ها، مواد غذایی خشک شده، مواد غذایی خشک شده، بادوام، کیک سیب زمینی و بسیاری از ادویهجات بیشتر

12. Buy and additives for Food industries: snack foods, confectionery, canned food, meat processing, biscuit, sauces.
[ترجمه ترگمان]Buy و افزودنی های غذایی برای صنایع غذایی: غذاهای اسنک، confectionery، غذاهای کنسرو شده، فرآوری گوشت، بیسکویت، سس های سالاد
[ترجمه گوگل]خرید و مواد افزودنی برای صنایع غذایی غذاهای میان وعده، قنادی، مواد غذایی کنسرو شده، پردازش گوشت، بیسکویت، سس

13. We manufacture a wide range of candy, confectionery, beverage & food materials.
[ترجمه ترگمان]ما طیف وسیعی از شکلات، شیرینی، نوشیدنی و مواد غذایی را تولید می کنیم
[ترجمه گوگل]ما طیف گسترده ای از آب نبات، قنادی، مواد غذایی مواد غذایی تولید می کنیم

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

15. Are looking for confectionery and biscuits products agents, a strength of the manufacturer to contact us.
[ترجمه ترگمان]به دنبال عوامل confectionery و بیسکوییت، یک قدرت تولید کننده برای تماس با ما هستند
[ترجمه گوگل]در حال جستجو برای عوامل تولید شیرینی و بیسکویت است، قدرت سازنده برای تماس با ما

پیشنهاد کاربران

شیرینی فروشی

قنادی

sweets, chocolates etc

شیرینیجات


کلمات دیگر: