1. Mum was a char, dad a dustman.
[ترجمه ترگمان]مامان یه یارو روباز بود، بابا هم کلاه dustman داشت
[ترجمه گوگل]مادر یک کاراکتر بود، پدر گرداننده
2. A dustman who found the body early this morning called an ambulance.
[ترجمه ترگمان]A که صبح زود جسد را پیدا کرد، یک آمبولانس خواند
[ترجمه گوگل]یک گرداننده که در اوایل صبح بدن یافت، یک آمبولانس نامید
3. You can be the Prime Minister or a dustman and it's still the most important thing in the world.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید نخست وزیر یا a باشید و هنوز مهم ترین چیز در دنیا است
[ترجمه گوگل]شما می توانید نخست وزیر یا گرد و غبار باشید و هنوز مهم ترین چیز در جهان است
4. His wife never discovered that she married a dustman and she never will.
[ترجمه ترگمان]همسرش هیچ وقت متوجه نشد که اون با یه پسر بچه ازدواج کرده و هیچ وقت نمی کنه
[ترجمه گوگل]همسرش هرگز کشف کرد که با یک گرداننده ازدواج کرده و هرگز نخواهد شد
5. Mr Brown is a dustman while his wife is a professor.
[ترجمه ترگمان]آقای براون یک dustman است در حالی که همسرش یک استاد است
[ترجمه گوگل]آقای براون یک گرداننده است و همسرش استاد است
6. The dustman called himself a garBologist.
[ترجمه ترگمان]The خودش رو یه \"garbologist\" صدا کرد
[ترجمه گوگل]گرد و غبار خود را یک متخصص جراحی نامید
7. The office is empty except for the dustman.
[ترجمه ترگمان]دفتر به جز for خالی است
[ترجمه گوگل]دفتر خالی است جز برای گرد و غبار
8. He's dustman in our school.
[ترجمه ترگمان]اون توی مدرسه ما کار می کنه
[ترجمه گوگل]او در مدرسه ما گرد و غبار است
9. He was found unconscious on the pavement by a dustman, who called for an ambulance.
[ترجمه ترگمان]او در پیاده رو کنار یک پلیس که آمبولانس خبر می کرد، بی هوش شده بود
[ترجمه گوگل]او ناخودآگاه بر روی پیاده رو توسط گرد و غبار پیدا شد، که برای آمبولانس خواستار شد
10. Recently he was talking about becoming a club pro, or a dustman.
[ترجمه ترگمان]اخیرا در مورد تبدیل شدن به یکی از طرفداران باشگاه و یا a صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]اخیرا او درباره تبدیل شدن به یک طرفدار باشگاه یا یک گرداننده صحبت کرده است
11. He then changed into overalls and spent the next eight hours as dustman.
[ترجمه ترگمان]سپس لباس خود را عوض کرد و هشت ساعت بعد را به کار برد
[ترجمه گوگل]سپس او را به لباس زیر تغییر داد و هشت ساعت دیگر را به عنوان گرداننده سپری کرد
12. Refuse disposal operatives is our council's highfaluting name for dustman.
[ترجمه ترگمان]رد کردن عوامل اجرایی ما برای dustman
[ترجمه گوگل]عملیات دفع زباله، نام خاموشی شورای ما برای گرد و غبار است
13. You shouldn't look down upon him just because he is a dustman.
[ترجمه ترگمان]تو نباید فقط به این دلیل به اون نگاه کنی چون اون یه dustman
[ترجمه گوگل]شما نباید به او نگاه کنید، زیرا او یک گرداننده است
14. Alf's wife has never discovered that she married a dustman.
[ترجمه ترگمان]همسر \"الف\" هیچوقت کشف نکرده که با یه فروشنده ازدواج ازدواج کرده
[ترجمه گوگل]همسر آلفا هرگز کشف نکرده است که با یک گرداننده ازدواج کرده است