کلمه جو
صفحه اصلی

aspirate


معنی : حلقی، با نفس تلفظ کردن، از حلق اداء کردن، خالی کردن، بیرون کشیدن
معانی دیگر : با دمش ادا کردن (برخی حروف بی صدا را با بیرون دادن هوا از دهان ادا کردن)، (زبان شناسی و آواشناسی) دمیده، دمشی، (پزشکی) برون مکیدن (آب یا گاز از درون اندام)، مکش کردن، (در انگلیسی) صدای حرف h (که همراه با بیرون دادن هوا ادا می شود)، بیرون کشیدن گاز یابخار از ظرفی، حرف h اول کلمه ای را بطور حلقی تلفظ کردن

انگلیسی به فارسی

حلقی، از حلق ادا کردن، با نفس تلفظ کردن، خالی کردن، بیرون کشیدن (گاز یا بخار از ظرفی)، حرف H اول کلمه ای را به‌طور حلقی تلفظ کردن


آسپیراسیون، با نفس تلفظ کردن، از حلق اداء کردن، خالی کردن، بیرون کشیدن، حلقی


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: aspirates, aspirating, aspirated
(1) تعریف: in phonetics, to pronounce (a speech sound) with an audible release or rush of air, as the "h" in "helium" or the "p" in "pickle".

(2) تعریف: to remove or draw out by suction, as with an aspirator.

(3) تعریف: to inhale (fluid) into the respiratory tract.
اسم ( noun )
• : تعریف: in phonetics, a speech sound pronounced with an audible release or rush of air, such as the initial "h," "t," "p," or "k" sounds in English.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of a speech sound, pronounced with or followed by a puff of breath; aspirated.

• pronunciation of the letter "h" at the beginning of a word (phonetics)
pronounce the "h" sound by breathing out (phonetics); remove air or fluid (medicine)
an aspirate is the sound represented in english by the letter `h'; a technical term in linguistics.
to aspirate a letter in a word means to pronounce it with the sound of a letter `h'.

مترادف و متضاد

حلقی (صفت)
aspirate, pharyngeal

با نفس تلفظ کردن (فعل)
aspirate

از حلق اداء کردن (فعل)
aspirate

خالی کردن (فعل)
free, empty, hollow, purge, aspirate, unload, discharge, vent, deplete, evacuate, dump, eviscerate, vacate, disgorge

بیرون کشیدن (فعل)
extract, evoke, solicit, draw, aspirate, elicit

جملات نمونه

1. in english we usually aspirate the sounds represented by p and t
در انگلیسی معمولا صداهای پ و ت را به طور دمیده ادا می کنیم.

2. The word'hour'is pronounced without an initial aspirate.
[ترجمه ترگمان]کلمه ساعت بدون an اولیه تلفظ می شود
[ترجمه گوگل]Word'hour'is بدون آسپیریت اولیه تلفظ می شود

3. A bone marrow aspirate showed 64% blast cells.
[ترجمه ترگمان]A مغز استخوان ۶۴ درصد را نشان داد
[ترجمه گوگل]آسپیریت مغز استخوان 64٪ سلول انفجاری را نشان داد

4. Aspirate nasogastric tube if indicated. 6 Once conscious gradually elevate patient to upright position.
[ترجمه ترگمان]لوله nasogastric Aspirate اگر نشان داده شود ۶ به محض آگاه شدن تدریجی، بیمار را به سمت راست سوق می دهد
[ترجمه گوگل]در صورتی که نشان داده شود، لوله آسپیریتی بینی تهیه شود 6 هنگامی که آگاهانه به تدریج بیمار را به سمت راست بالا می برد

5. Characteristics and quantity of vomit, gastric aspirate, and stools were recorded.
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها و مقدار استفراغ، aspirate gastric و stools ثبت شدند
[ترجمه گوگل]مشخصات و مقدار استفراغ، آسپیراسیون معده و مدفوع ثبت شد

6. To aspirate the nasogastric tubes hourly.
[ترجمه ترگمان]برای تمیز کردن لوله های nasogastric به هر ساعت
[ترجمه گوگل]برای لوله های بینی گاستریک به صورت ساعتی استفاده می شود

7. An attempt was made where possible to aspirate gastric juice using a Teflon catheter passed down the suction biopsy channel.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای دفع ادرار به جایی که ممکن بود از لوله gastric استفاده کنم، از کانال نمونه برداری کاسته شد
[ترجمه گوگل]در صورت امکان، با استفاده از یک کاتتر تفلونی که از کانال بیوپسی مکش عبور می کند، به اسپری کردن آب معدنی تلاش می شود

8. Demineralized bone powder mixed with bone-marrow aspirate was introduced into the cyst to halt the expansion phase and to allow the cyst to ossify.
[ترجمه ترگمان]پودر استخوان demineralized با استخوان استخوان مغز استخوان به کیست معرفی شد تا فاز انبساط را متوقف کند و کیست را به ossify اجازه دهد
[ترجمه گوگل]پودر پودر استخوانی مخلوط شده با آسپیراسیون استخوان مغز استخوان به کیست برای توقف فاز انبساط وارد شده و اجازه می دهد که کیست برای ossify شود

9. Conclusion Cytological examination by fine - needle aspirate biopsy was helpful to diagnosis.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری آزمایش Cytological توسط بیوپسی fine - برای تشخیص مفید بوده است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری سیتولوژی آزمایش بیوپسی آسپیریت با سوزن خوب برای تشخیص مفید بود

10. Burned patients frequently aspirate after regurgitation of fluids.
[ترجمه ترگمان]بیماران Burned به طور مکرر بعد از regurgitation مایعات استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بیماران سوزان اغلب پس از سورپرایزی مایعات به صورت اسپری قرار می گیرند

11. I must treat the transparent glass to aspirate gently.
[ترجمه ترگمان]باید با شیشه های شفاف به آرامی بالا بروم
[ترجمه گوگل]من باید از شیشه شفاف برای آرام آرام استفاده کنم

12. Bone marrow aspirate revealed all patients necrotic bone marrow particles with distended sinusoids and necrotic eosinophile material.
[ترجمه ترگمان]مغز استخوان، همه بیماران necrotic bone و particles distended و material necrotic را آشکار کرده است
[ترجمه گوگل]آسپیراسیون مغز استخوان تمام بیماران ذکر شده در مغز استخوان نایروتیک را با سینوزوئید پراکنده و مواد ائوزینوفیل ناباروری نشان داد

13. Unable to swallow, patients with ALS may aspirate or inhale food or saliva into their lungs.
[ترجمه ترگمان]قادر به قورت دادن نیستند، بیماران با ALS ممکن است تنفس کنند و یا آب دهان یا بزاق خود را به ریه های خود فرو دهند
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به ALS ممکن است قادر به فرو بردن نباشند و ممکن است غذا یا بزاق را به ریه ها وارد کنند

14. The concentration of acid in vomitus or aspirate need not reach this limit.
[ترجمه ترگمان]غلظت اسید در vomitus یا aspirate باید به این حد برسد
[ترجمه گوگل]غلظت اسید در استفراغ یا آسپیریت نیازی به این حد نیست

In English we usually aspirate the sounds represented by p and t.

در انگلیسی معمولاً صداهای پ و ت را به طور دمیده ادا می‌کنیم.



کلمات دیگر: