1. the athletes' comportment was admirable
رفتار ورزشکاران ستایش انگیز بود.
2. Group comportment had deteriorated by the day, with yours truly bearing the brunt of the collective delinquency.
[ترجمه ترگمان]گروه \"comportment\" در روز بدتر شده است، با این حال شما واقعا فشار ارتکاب جرم جمعی را تحمل کرده اید
[ترجمه گوگل]کمیته گروه تا به امروز رو به وخامت گذاشته است، و شما واقعا تحت تأثیر بزهکاری جمعی قرار گرفته اید
3. In short, he begins to display precisely the comportment his contemporaries would have expected of their rightful king.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، او شروع به نشان دادن دقیق the که معاصران خویش از پادشاه قانونی خود انتظار داشتند را شروع کرد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، او شروع به نمایش دقیقا همان چیزی است که معاصرانش از شاهزاده حقوقی خود انتظار دارند
4. Another aspect of executive presence is comportment—your way of conducting yourself in interacting with others.
[ترجمه ترگمان]جنبه دیگر حضور اجرایی comportment - روش شما برای هدایت خودتان در تعامل با دیگران است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از جنبه های حضور اجرایی، اقتدار است - راه خود را برای انجام دادن خود در تعامل با دیگران
5. However, practically there still is the comportment of abusing intellectual property right.
[ترجمه ترگمان]با این حال، عملا the سو استفاده از حق مالکیت معنوی وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، عملا هنوز هم در اختیار داشتن حق مالکیت معنوی قرار دارد
6. Comportment is knowledge of how to behave in expected and unexpected situations regardless of how many eyes are on you.
[ترجمه ترگمان]comportment دانش نحوه رفتار در وضعیت های مورد انتظار و غیر منتظره بدون توجه به این که چقدر چشم ها بر روی شما هستند، است
[ترجمه گوگل]Comportment دانش چگونگی رفتار در شرایط مورد انتظار و غیر منتظره بدون در نظر گرفتن چشمان شماست
7. I was touched deeply for his comportment to work.
[ترجمه ترگمان]عمیقا به خاطر این کار دست و پنجه نرم کردم
[ترجمه گوگل]من به شدت لمس شده بودم تا او بتواند کار کند
8. She won admiration for her comportment during the trial.
[ترجمه ترگمان]او در طول محاکمه نسبت به او ستایش نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]او در طول محاکمه، تحسینش را بر عهده داشت
9. This scandal raises new questions about the president's private comportment and true character.
[ترجمه ترگمان]این رسوایی سوالات جدیدی را در مورد the خصوصی رئیس جمهور و شخصیت حقیقی مطرح می کند
[ترجمه گوگل]این رسوایی سوالات جدیدی را درباره ویژگی خصوصی و شخصیت واقعی رئیس جمهور مطرح می کند
10. Everyone also occasionally inspects selfishness and promptly corrects areas in daily speech and comportment that may not be consistent with formality or in accord with Dharma.
[ترجمه ترگمان]هر کسی گاهی اوقات خود پسندی را بررسی می کند و فورا مناطق را در سخنرانی روزانه تصحیح می کند و comportment که ممکن است با تشریفات یا سازگاری با Dharma همخوانی نداشته باشد
[ترجمه گوگل]هر کس هم گاهی اوقات خودخواهی را بررسی می کند و در حین سخنرانی روزانه و هماهنگی با حوزه های گوناگون تصحیح می کند که ممکن است با رسم بودن یا مطابقت با درما مطابقت نداشته باشد
11. Read and know on how to create a place for your office that will give you comportment and inspiration.
[ترجمه ترگمان]بخوانید و در مورد نحوه ایجاد یک مکان برای دفتر خود بدانید که به شما انگیزه و انگیزه می دهد
[ترجمه گوگل]در مورد چگونگی ایجاد یک محل برای دفتر خود که به شما احترام و الهام را می دهد، خواندن و می دانید
12. The voter does not express blind confidence in the future comportment of one of the candidates. He approves or disapproves of an already accomplished service.
[ترجمه ترگمان]رای دهنده نسبت به آینده یکی از نامزدها اعتماد کور نشان نمی دهد او خدمات انجام شده را تایید یا رد می کند
[ترجمه گوگل]رأی دهنده اعتماد کور را در مورد آینده ی یکی از نامزدها بیان نمی کند او تأیید یا تقدیر از خدماتی که قبلا انجام داده است
13. many existing way of thought concept ? value system 、 comportment standardization 、 cultural production 、 social prevailing and
[ترجمه ترگمان]چند روش فکری موجود؟ سیستم ارزشی، استانداردسازی رسمی، تولید فرهنگی، prevailing اجتماعی و
[ترجمه گوگل]بسیاری از راه های موجود از مفهوم فکر؟ سیستم ارزش، استاندارد سازی، تولید فرهنگی، اجتماعی غالب و