1. It is probably because of its slyness and shrewdness, the cat is often supposed to be connected whit witches and devil.
[ترجمه ترگمان]احتمالا به خاطر زیرکی و زیرکی است، گربه اغلب به شیطان و شیطان متصل است
[ترجمه گوگل]احتمالا به دلیل غرور و غضبش، گربه اغلب به عنوان جادوگران و شیطان متصل است
2. Slyness has become an inner quality of these ruffians.
[ترجمه ترگمان]slyness به یک کیفیت درونی این حرامی ها تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]Slyness تبدیل به کیفیت درونی این rufians
3. Magda heard him out, smiled tacitly with peasant slyness.
[ترجمه ترگمان]Magda صدای او را شنید و با لحنی موذیانه لبخند زنان گفت:
[ترجمه گوگل]ماگدا او را شنید، به طور واضح با لبخند دهقانی لبخند زد
4. There is slyness as there is innocent mischief.
[ترجمه ترگمان]هیچ نیرنگ و نیرنگ وجود ندارد
[ترجمه گوگل]بدیهی است که بدبختی بی گناه وجود دارد
5. There is slyness and there is innocent mischief.
[ترجمه ترگمان]هیچ نیرنگ و نیرنگ وجود ندارد
[ترجمه گوگل]گناه وجود دارد و بدبختی بی گناه وجود دارد
6. He delighted in female subtlety, slyness and fecundity.
[ترجمه ترگمان]از ظرافت زنانه، نیرنگ و باروری زنانه لذت می برد
[ترجمه گوگل]او از ظرافت زنانه، گریه و باروری لذت می برد
7. Don't allow cunningness or slyness at all.
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه allow و slyness را به من نده
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید حیله گر بودن یا سلیس بودن را بپذیرید
8. There is slyness earning you money is innocent mischief.
[ترجمه ترگمان]در این صورت پول در کار است که شما پول به دست آورید
[ترجمه گوگل]جادوگرایی که شما پول می گیرید، بدبختی بی گناه است
9. Slyness is hurting deliberately.
[ترجمه ترگمان] slyness عمدا داره درد می کنه
[ترجمه گوگل]Slyness به طور عمدی صدمه دیده است
10. Watch out for slyness.
[ترجمه ترگمان]حواست رو جمع کن
[ترجمه گوگل]مراقب باش تا بدی
11. One of the Polish students was Klara, about 2 rather small, with the classic Slavic look: clear skin, good cheekbones, a pouty mouth, and a slyness in her blue eyes.
[ترجمه ترگمان]یکی از دانشجویان لهستانی، در حدود ۲، تقریبا کوچک بود، با ظاهر اسلاوی کلاسیک: پوست شفاف، استخوان گونه خوب، دهان pouty، و a در چشمان آبی او
[ترجمه گوگل]یکی از دانش آموزان لهستانی، کلارا بود، حدود 2 و نه کوچک، با پوست روشن کلاسیک اسلاویک، پیچیدهای خوب، دهانشویه و چشمان آبی در چشم او بود
12. It makes sincerity turn to hypocrisy, cleverness turn to slyness and seriousness turn to dogma. Enough is enough.
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که خلوص نیت به دورویی و زیرکی تبدیل شود و به طور جدی به تعصب تبدیل شود دیگر بس است
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که صداقت به ریاکاری تبدیل شود، هوشمندانه به گناه تبدیل می شود و جدیت به دگماتیسم تبدیل می شود کافی است
13. But that thing which could be called human intelligence on domesticated animals is quite different from the slyness of fox or the acumen of animals.
[ترجمه ترگمان]اما آن چیزی که می تواند به آن هوشمندی انسان در حیوانات اهلی خوانده شود، کاملا با slyness روباه و فراست حیوانات فرق دارد
[ترجمه گوگل]اما چیزی که می تواند به نام هوش انسانی در حیوانات اهلی به حساب آید، کاملا متفاوت از چنگال روباه یا آزار و اذیت حیوانات است
14. But at my last words he perked up into a kind of startled slyness.
[ترجمه ترگمان]اما در آخرین کلماتی که به زبان آورده بود، با لحن startled از خود بی خود شده بود
[ترجمه گوگل]اما در آخرین سخنانم، او به نوعی غم انگیز استراحت کرد