کلمه جو
صفحه اصلی

bunt


معنی : ناخوشی قارچی گندم، زدن توپ، زدن، توپ زدن، الک کردن
معانی دیگر : (انگلیس - محلی) شاخ زدن، (گاو و گوسفند و غیره) با سر زدن، (کشاورزی) بانت (آفت دانه ی گندم و گیاهان مشابه که توسط سماروغ های tilletia ایجاد می شود)، بخش میانی و شکم داده ی تور ماهیگیری، شکم تور، فشار با سر، دربیس بال زدن توپ، غربال، فشاردادن، اصلاح کردن

انگلیسی به فارسی

فشار با سر، (دربیس بال) زدن توپ، ناخوشی قارچی گندم، غربال، زدن، فشاردادن، (عامیانه) توپ زدن، الک کردن، اصلاح کردن


بت، ناخوشی قارچی گندم، زدن توپ، الک کردن، زدن، توپ زدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: bunts, bunting, bunted
• : تعریف: in baseball, to tap (the ball) so that it lands in the front of the infield.
مشابه: hit
اسم ( noun )
• : تعریف: in baseball, the act or an instance of bunting.
مشابه: hit
اسم ( noun )
(1) تعریف: the central area of a square sail.

(2) تعریف: the drooping portion of a fishing net or cloth object.
اسم ( noun )
• : تعریف: a disease of wheat and other grain plants that is caused by fungi.

• act of hitting a baseball gently; push, butt (as with the head or horns)
push, butt, ram (with the head or horns); hit softly (baseball)

مترادف و متضاد

ناخوشی قارچی گندم (اسم)
bunt

زدن توپ (اسم)
bunt, putt, punt

زدن (فعل)
cut off, cut, attain, get, strike, stroke, hit, play, touch, bop, lop, sound, haze, amputate, beat, slap, put on, tie, fly, clobber, slat, belt, whack, drub, mallet, chap, throb, imprint, knock, pummel, bruise, pulsate, spray, bunt, pop, frap, smite, nail, clout, poke, ding, shoot, pound, inject, lam, thwack, snip

توپ زدن (فعل)
bid, bluff, kick off, bluster, bunt

الک کردن (فعل)
garble, bunt, screen, sieve, sift

hit half-heartedly


Synonyms: butt, lay it down, meet, sacrifice, throw, toss


جملات نمونه

1. Jack managed to bunt the fastball.
[ترجمه ترگمان] جک \"تونست توپ رو بگیره\"
[ترجمه گوگل]جک موفق به fastball شد

2. He squeezed him in with a perfect bunt.
[ترجمه ترگمان]او را با یک توپ محکم فشرد
[ترجمه گوگل]او او را با یک قاتل کامل فشار داد

3. Bunt Newcombe came out of a side door of the stable. He was wearing overalls and a greasy barn smock, and he moved with an odd swing of one leg. "Bum leg, " Dahlia said.
[ترجمه ترگمان]نی و کامب از در فرعی اصطبل بیرون آمد دال یا گفت: \" پا برهنه یک پا و یک پای عجیب و غریب پوشیده بود \"
[ترجمه گوگل]Bunt Newcombe از طرف درب پایدار بیرون آمد او لباس هایش را پوشید و یک چوبه دار چرب داشت و با چرخش عجیب و غریب یک پا حرکت کرد دالیا گفت: 'بوم پا '

4. Bunt: An attempt by the batter to tap the ball instead of swinging at it.
[ترجمه ترگمان]یک تلاش برای ضربه زدن به توپ به جای اینکه به آن ضربه بزند به توپ ضربه می زند
[ترجمه گوگل]Bunt یک تلاش از خمیر برای ضربه زدن به توپ به جای چرخش در آن

5. Night, four assassins one type bunt 100 button, clothing, face he began, holding a knife, to avoid the guard, went straight to Sun Yat-sen lived in never ending.
[ترجمه ترگمان]شب، چهار تن از قاتلین از یک نوع تکمه، لباس، چهره، با یک دشنه، برای اجتناب از نگهبان، مستقیم به سان یات سن می رفتند و در تمام مدت عمر به زندگی خود ادامه می دادند
[ترجمه گوگل]شب، چهار تروریست، یک نوع بوت 100 دکمه، لباس، صورت، او شروع کرد، نگه داشتن چاقو، برای جلوگیری از نگهبان، رفت و به طور مستقیم به سان یات سن ادامه یافت

6. A comparative morphological study of wheat karnal bunt, Tilletia indica, and its similar species was made by examining their teliospores under LM and SEM .
[ترجمه ترگمان]مطالعه مورفولوژی قیاسی گندم karnal bunt، Tilletia indica و گونه های مشابه آن با بررسی teliospores زیر LM و SEM انجام شد
[ترجمه گوگل]یک مطالعه ی مورفولوژیکی تطبیقی ​​گاو کرانال بونت، Tilletia indica و گونه های مشابه آن با بررسی تلیوسورورهای آنها تحت LM و SEM انجام شد

7. The batter executed the bunt perfectly.
[ترجمه ترگمان]کره توپ را به طور کامل اجر کرد
[ترجمه گوگل]خمیر کلاه را کاملا اجرا کرد

8. Don't bunt. Aim out of the ballpark.
[ترجمه ترگمان]شلیک نکن نقشه مون رو هدف بگیر
[ترجمه گوگل]نگران نباش هدف از گلوله

9. Bunt Lily: Dharlotte was a firecracker: always trying to get us out of the house.
[ترجمه ترگمان]bunt: Dharlotte یک ترقه بود: همیشه سعی می کرد ما را از خانه خارج کند
[ترجمه گوگل]بنت لیلی دارلووت یک فریزر بود که همیشه سعی داشت ما را از خانه بیرون کند

10. According to the literatures of the Karnal bunt disease, Tilletia indica, the establishment of this disease in China was forecasting by use of the Geographical Information System (GIS).
[ترجمه ترگمان]طبق مطالعات of bunt bunt، Tilletia indica، تاسیس این بیماری در چین با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)پیش بینی شد
[ترجمه گوگل]با توجه به ادبیات بیماری بارداری Karnal Tilletia indica، ایجاد این بیماری در چین با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) پیش بینی شد

11. Bunt was probably a nickname given to him at school, for going around with his head lowered, ready to bump and shove anybody aside.
[ترجمه ترگمان]احتمالا یک اسم مستعار در مدرسه بود که سرش را پایین انداخته بود و سرش را پایین انداخته بود و آماده بود کسی را به کناری بیندازد
[ترجمه گوگل]بنت احتمالا یک نام مستعار برای مدرسه بود، برای رفتن با سر خود را پایین آورد، آماده به ضرب و شتم و هر کس کنار گذاشتن

12. Bunt Juley: Bll the Schlegels are exceptional. They are British to the backbone, of course, but their father was German, whelloch is why they care for literature and art.
[ترجمه ترگمان]bunt Juley: Bll ها استثنایی هستند البته آن ها بریتانیایی هستند، اما پدرشان آلمانی است و به همین دلیل است که آن ها به ادبیات و هنر اهمیت می دهند
[ترجمه گوگل]Bunt Juley Ble Schlegels استثنایی است مطمئنا انگلیسی ها به ستون فقرات هستند، اما پدرشان آلمانی بود، هرچند چرا آنها برای ادبیات و هنر اهمیت می دهند

13. Don't bunt. Aim out of the ball park. Aim for the company of the immortals.
[ترجمه ترگمان]گریه نکن هدف از پارک توپ هدف برای شرکت of
[ترجمه گوگل]نگران نباش هدف از پارک توپ هدف از شرکت جاودانه

14. Dwarf bunt of wheat ( Tilletia contraversa Kuhu, TCK), is one of the international quarantine wheat disease with destructive harm to wheat production.
[ترجمه ترگمان]Dwarf bunt (Tilletia contraversa Kuhu، TCK)یکی از the بین المللی گندم با آسیب مخرب به تولید گندم است
[ترجمه گوگل]کوتوله گندم (Tilletia contraversa Kuhu، TCK) یکی از معضلات بین المللی گندم قرنطینه با آسیب مخرب به تولید گندم است

پیشنهاد کاربران

bunt ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: سیاهک پنهان
تعریف: سیاهک ناشی از تی لِتیاله ویس ( Tilletia laevis ) و ت. تریتی سی ( T. tritici ) در گندم که براثر آن محتویات دانه از بین می رود، اما پوشش خارجی آن سالم می ماند و درنتیجه تودۀ سیاه از بیرون دیده نمی شود


کلمات دیگر: