کلمه جو
صفحه اصلی

buttery


معنی : ابدار خانه، جای فروش اذوقه و نوشابه، روغنی، کرهای
معانی دیگر : (انگلیس - به ویژه در دانشگاه ها) رستوران کوچک، ساندویچ فروشی، آبدارخانه، (در منزل) انبار شراب و سایر مشروبات، شراب دان، شرابخانه، (در منزل) انبار مواد غذایی، دولاب، کره مانند، دارای حالت یا طعم کره، کره دار، کره ی مالیده، دارای کره ی زیاد، تملق آمیز، چرب زبان، ستایش آمیز، چرب و نرم

انگلیسی به فارسی

آبدارخانه، جای فروش آذوقه و نوشابه، کره‌ای، روغنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: butteriness (n.)
(1) تعریف: like, containing, or covered with butter.
مشابه: rich

(2) تعریف: shamelessly flattering.

- a buttery speech in front of his superiors
[ترجمه ترگمان] یک سخنرانی کره ای در جلوی his
[ترجمه گوگل] یک سخنرانی با صدای بلند در مقابل سرپرستانش
اسم ( noun )
حالات: butteries
• : تعریف: a storeroom for liquor and provisions of a household; larder.

• pantry
something that is buttery tastes of butter or contains a lot of butter.
in some universities, a buttery is a place where you can buy food and drinks; an old-fashioned use.

مترادف و متضاد

ابدار خانه (اسم)
butler's pantry, buttery, pantry

جای فروش اذوقه و نوشابه (اسم)
buttery

روغنی (صفت)
oily, greasy, buttery, oleic, oleaginous, olive, unctuous

کره ای (صفت)
butyraceous, buttery

جملات نمونه

1. a buttery cake
کیک پرکره

2. he and his buttery style
او و سبک تملق آمیزش

3. this fruit has a buttery taste
این میوه مزه ی کره مانندی دارد.

4. you can purchase tea and cookies at the buttery
می توانی در رستوران (دانشکده) چای و شیرینی بخری.

5. Poppy oil colours are short and buttery and slower-drying than linseed colours.
[ترجمه ترگمان]رنگ روغن خشخاش کوتاه و کره ای و خشک و کندتر از رنگ های linseed است
[ترجمه گوگل]رنگ روغن خشخاش کوتاه و سرخ شده و خشک تر از رنگ های سبوس دار است

6. But with the really buttery taste that's so obviously lacking in other low fat spreads.
[ترجمه ترگمان]اما با آن سلیقه نسبتا کره ای که به طور واضح از آن کم مانده بود، آن قدر کم مانده بود که چربی کمتری پخش شود
[ترجمه گوگل]اما با طعم و مزه واقعی buttery که به طرز آشکاری در سایر کمپوت های کم چربی وجود ندارد

7. His mouth watered with the hot buttery smell.
[ترجمه ترگمان]دهانش با رایحه گرم کره ای آبیاری شده بود
[ترجمه گوگل]دهانش با بوی کره ای گرم است

8. He was just this slick smooth buttery same old thing like a salesman, only with all that flair and those clothes.
[ترجمه ترگمان]درست مثل یک فروشنده بود، درست مثل یک فروشنده، فقط با این همه استعداد و لباس ها
[ترجمه گوگل]او فقط این کره صاف و صاف و صاف همان چیز قدیمی مانند یک فروشنده بود، فقط با تمام آن شعله و آن لباس ها

9. He puts butter on already buttery things like croissants and pound cake.
[ترجمه ترگمان]او کره را قبلا روی چیزهای کره ای مانند نان برشته و کیک نان برشته گذاشته بود
[ترجمه گوگل]او کره را در مواردی از قبیل کراوسیانس و کیک پوند می کشد

10. And, true, the foie gras was superb -- buttery, silky, fleshy -- just as it should be.
[ترجمه ترگمان]و درست است، خوراک جگر چرب بسیار عالی بود - کره ای، نرم و fleshy - درست همانطور که باید باشد
[ترجمه گوگل]و، درست است، فوئای گراس عالی بود - Buttery، ابریشمی، گوشتی - همانطور که باید باشد

11. Then a buttery glow leaking from horizon to horizon, flooding the mesas and outcrop rock of the high desert.
[ترجمه ترگمان]بعد درخشش کره ای از افق تا افق در حال چکه کردن است، پر از گل mesas و یک تخته سنگ بزرگ صحرا
[ترجمه گوگل]پس از آن، نور تابشی از ناپدید شدن افق به افق، پرت شدن مازا و سنگ های عظیم کویری بالا می رود

12. And Satan presented Thousand - Island Dressing, buttery croutons and garlic toast on the side.
[ترجمه ترگمان]و شیطان لباس نو هزار جزیره، croutons کره ای و نان تست سیر را در کنار آن قرار داد
[ترجمه گوگل]و شیطان تودوزی هزاران ساله، توت قره قاط و سس را در طرف عرضه کرد

13. It had a buttery, crumbly, graham cracker crust. . .
[ترجمه ترگمان]یه رستوران کره ای، پر سر و صدا بود
[ترجمه گوگل]این یک پوسته کریستالی، کریستالی و کراکر کریستال داشت

14. "With the buttery crunch of a sophisticated shortbread, these are dangerously addictive, " says Apartment Therapy.
[ترجمه ترگمان]فیلم در درمان آپارتمان می گوید: \" با فروپاشی کره ای یک shortbread پیچیده، اینها به طور خطرناکی اعتیاد آور هستند \"
[ترجمه گوگل]'آپارتمان درمان' می گوید: 'با کریستال کره ای از نارنجی پیچیده، اینها خطرناک است که اعتیاد آور است '

15. We have workpiece materials from a very soft, buttery consistency to very hard and shear resistant.
[ترجمه ترگمان]ما مواد کاری را از یک استحکام بسیار نرم و کره ای برای مقاومت بسیار سخت و مقاوم در برابر برش داریم
[ترجمه گوگل]ما از مواد یخچال از یک نرم یک کره ای مقاوم به سختی و برشی استفاده می کنیم

You can purchase tea and cookies at the buttery.

می‌توانی در رستوران (دانشکده) چای و شیرینی بخری.


This fruit has a buttery taste.

این میوه مزه‌ی کره‌مانندی دارد.


a buttery cake

کیک پرکره


he and his buttery style

او و سبک تملق‌آمیزش



کلمات دیگر: