کلمه جو
صفحه اصلی

predetermination


معنی : تقدیر، ازلی، مقدرات
معانی دیگر : مقدر سای

انگلیسی به فارسی

تقدیر، مقدر سای، ازلی


انگلیسی به انگلیسی

• predestination, act of setting in advance; advance decision

مترادف و متضاد

تقدیر (اسم)
thank, allotment, destiny, destination, dispensation, appreciation, fate, commendation, predestination, ordinance, foredoom, predetermination

ازلی (اسم)
predetermination

مقدرات (اسم)
predetermination

جملات نمونه

1. In general, opportunism rather than predetermination is the key.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، فرصت طلبی به جای تصمیم گیری، کلید است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، اپورتونیسم به جای پیش تعیین کلید است

2. With the characteristic of predetermination, recognition and practicability, MIPs are used in many fields.
[ترجمه ترگمان]با ویژگی of، شناسایی و practicability، mips در بسیاری از زمینه ها استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]با ویژگی پیش تعیین شده، شناخت و عملی بودن، MIP ها در بسیاری از زمینه ها مورد استفاده قرار می گیرند

3. In the low rate video encoding process, predetermination of all-zero blocks which can be applied to reduce the computational complexity is a common method to optimize the software coder.
[ترجمه ترگمان]در فرآیند کدگذاری نرخ پایین، از تمام بلوک های صفر که می توان برای کاهش پیچیدگی محاسباتی استفاده کرد، یک روش رایج برای بهینه سازی کد کننده نرم افزار است
[ترجمه گوگل]در فرایند رمزگذاری ویدئو کم، پیش تعیین بلوک های تمام صفر که می تواند برای کاهش پیچیدگی محاسباتی استفاده شود یک روش معمول برای بهینه سازی کد کننده نرم افزار است

4. Predetermination of the sex of the fetus in 413 pregnant women (in the stage of development from more than 50 days pregnancy up to birth) was made by using the method of micro- immunodiffusion.
[ترجمه ترگمان]مطالعه جنسیت جنین در ۴۱۳ زن باردار (در مرحله توسعه از بیش از ۵۰ روز بارداری تا تولد)با استفاده از روش میکرو - ساخته شد
[ترجمه گوگل]تعیین جنس جنس در 413 زن باردار (در مرحله رشد از بیش از 50 روز بارداری تا تولد) با استفاده از روش میکروویویموادیفوسیو ساخته شد

5. A new method for predetermination of all-zero blocks in low rate video coding is proposed, which is based on characters of discrete cosine transform(DCT) and quantization.
[ترجمه ترگمان]روش جدیدی برای تصمیم گیری از همه بلوک های صفر در کد گذاری سرعت پایین پیشنهاد شده است، که براساس حروف تبدیل cosine گسسته (DCT)و quantization است
[ترجمه گوگل]یک روش جدید برای پیش تعیین بلوک های تمام صفر در برنامه نویسی ویدئویی کم سرعت پیشنهاد شده است، که بر اساس کاراکترهای تبدیل کسینوس گسسته (DCT) و کوانتیزه کردن است

6. He entered the argument with a predetermination to prove me wrong.
[ترجمه ترگمان]در این باره تصمیم گرفت که به من ثابت کند که اشتباه می کنم
[ترجمه گوگل]او با استدلال پیش می آید که من را به اشتباه ثابت کند

7. It simply means that God's predetermination and meticulous providence is "compatible" with voluntary choice.
[ترجمه ترگمان]تنها به این معنی است که مشیت الهی و دقیق خداوند با انتخاب اختیاری \"سازگار\" است
[ترجمه گوگل]به سادگی این بدان معنی است که پیش شرط و پیش بینی خداوند با انتخاب داوطلبانه سازگار است

8. Our relationship is that of predetermination I'll never be better at anything than waterpolo and that is why it is my duty to pursue this sport as long as I can, and to the best of my abilities.
[ترجمه ترگمان]رابطه ما این است که در این باره هرگز بهتر از این نخواهم بود و به همین دلیل وظیفه من این است که تا آنجا که بتوانم، این ورزش را دنبال کنم، و به بهترین توانایی هام
[ترجمه گوگل]رابطه ما این است که از پیش تعیین شده، من هرگز بهتر از آبپولو نخواهم بود و به همین دلیل است که وظیفه من این است که تا زمانی که بتوانم این ورزش را ادامه دهم و به بهترین توانایی هایم برسم

9. You're talking about predetermination which happens all the time.
[ترجمه ترگمان]تو داری درباره این موضوع صحبت می کنی که همیشه اتفاق می افته
[ترجمه گوگل]شما در مورد پیش تعیین شده صحبت می کنید که همیشه در آن اتفاق می افتد

10. Unfortunately, public affairs do not provide this degree of predetermination and control.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، امور عمومی این درجه کنترل و کنترل تصمیم گیری را فراهم نمی کنند
[ترجمه گوگل]متاسفانه، امور عمومی این درجه از پیش تعیین شده و کنترل را فراهم نمی کند

11. Most studies of the relationship between culture, economics and politics underline their malleability and lack of rigid predetermination: Lucian Pye's views were at one end of the spectrum.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مطالعات رابطه بین فرهنگ، اقتصاد و سیاست، چکش خواری و عدم تصمیم گیری سخت را نشان می دهد: دیدگاه لوکیانوس در یک طرف طیف قرار داشت
[ترجمه گوگل]اکثر مطالعات مربوط به رابطه فرهنگ، اقتصاد و سیاست بر روی خویشتن خویش تأکید دارند و فقدان پیش تعیین شده، لوسیان پیه در یک انتهای طیف قرار داشت

12. Part 2 analyzes the existent problems in the curriculum objective predetermination and curriculum objective realization.
[ترجمه ترگمان]بخش ۲ مشکلات موجود در برنامه تحصیلی برنامه ریزی شده و درک اهداف آموزشی را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]قسمت 2، مشکلات موجود در پیش تعیین اهداف برنامه درسی و تحقق هدف هدف برنامه را تحلیل می کند

13. "We have too few occasions to do anything, " Crawford writes, "because of a certain predetermination of things from afar. "
[ترجمه ترگمان]کرافورد می نویسد: \" ما موقعیت های کمی برای انجام دادن هر کاری داریم
[ترجمه گوگل]کراوفورد می نویسد: 'ما برای کارهای خیلی کمی کارهای زیادی انجام می دهیم، به این دلیل که از پیش تعیین شده چیزها از دور است '

14. With the implementation of the new curriculum, more and more studies are on class predetermination and generation, but few systematic studies are used in chemical disciplines.
[ترجمه ترگمان]با اجرای برنامه درسی جدید، مطالعات بیشتر و بیشتری در کلاس تصمیم گیری و تولید قرار می گیرند، اما مطالعات سیستماتیک کمی در رشته های شیمی به کار می روند
[ترجمه گوگل]با اجرای برنامه درسی جدید، مطالعات بیشتر و بیشتر در مورد پیش تعیین شده و نسل کلاس است، اما در مطالعات شیمیایی چندین مطالعه سیستماتیک استفاده می شود


کلمات دیگر: