کلمه جو
صفحه اصلی

bushing


معنی : بوش، استر برنجی یا فلزی، غلاف حیله گردان
معانی دیگر : (مکانیک) بوش، آستر (فلز یا پلاستیکی)، لایی، غلاف، غلافک، عایق

انگلیسی به فارسی

بوشینگ، بوش، استر برنجی یا فلزی، غلاف حیله گردان


استر برنجی یا فلزی، عایق، غلاف حیله گردان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a cylindrical part, usu. made of metal, that serves as a bearing in a machine.

(2) تعریف: an insulator that lines a hole in an electrical device so as to protect conductors from damage caused by friction.

• metal insert (mechanics, electronics)

مترادف و متضاد

بوش (اسم)
bushing

استر برنجی یا فلزی (اسم)
bushing

غلاف حیله گردان (اسم)
bushing

جملات نمونه

1. He that fears every bush must never go a-birding.
[ترجمه ترگمان]او این ترس را دارد که هر بوته ای هرگز نباید از آن بیرون برود
[ترجمه گوگل]هر کس که هر بوش را بترسد هرگز نباید پرنده ای باشد

2. One beats the bush, and another catches the birds.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها بوته ها را می زند و دیگری پرنده ها را می گیرد
[ترجمه گوگل]یکی از بوش ها را می شکند، و دیگری پرندگان را می کشد

3. A bird in the hand is worth two in the bush.
[ترجمه ترگمان]یک پرنده در دست ارزش دو نفر را دارد
[ترجمه گوگل]یک پرنده در دست ارزش دو در بوش است

4. A bad bush is better than the open field.
[ترجمه ترگمان]بیشه ای بد از دشت باز بهتر است
[ترجمه گوگل]یک بوش بد بهتر از میدان باز است

5. There is a bush near the school playground.
[ترجمه ترگمان] یه بوته کنار حیاط مدرسه هست
[ترجمه گوگل]یک بوش در نزدیکی زمین بازی مدرسه وجود دارد

6. I am going to prune this bush down.
[ترجمه ترگمان] میخوام این بوته رو از بین ببرم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم این بوش را پایین بیاورم

7. When the bush has finished flowering, cut back all the stems.
[ترجمه ترگمان]زمانی که بوته گل را به پایان رساند، همه ساقه ها را برید
[ترجمه گوگل]وقتی بوش گلدهی به پایان رسید، تمام ساقه ها را قطع کنید

8. We were crouching in the bushes.
[ترجمه ترگمان]روی بوته ها چمباتمه زده بودیم
[ترجمه گوگل]ما در بوته ها بودیم

9. Luckily a bush broke his fall.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه یکی از بوته ها سقوط کرد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه یک بوش سقوط کرد

10. He snapped a twig off a bush.
[ترجمه ترگمان]شاخه درختی را از بوته بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او یک بوته را برداشت

11. Trees and bushes grew down to the water's edge.
[ترجمه ترگمان]درختان و بوته ها به سمت لبه آب رفته بودند
[ترجمه گوگل]درختان و بوته ها به سمت لبه آب رشد کردند

12. The path to the house is lined with bushes.
[ترجمه ترگمان]راه خانه پر از بوته است
[ترجمه گوگل]مسیر خانه با بوته است

13. A rat squeaked and ran into the bushes.
[ترجمه ترگمان]موشی جیغ کشید و به طرف بوته ها دوید
[ترجمه گوگل]یک موش جیغ کشید و به بوته ها زد

14. The children are chasing one another among the bushes.
[ترجمه ترگمان]بچه ها یکدیگر را در میان بوته ها تعقیب می کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها در میان بوته ها یکدیگر را تعقیب می کنند

15. The gardener cut back all the bushes.
[ترجمه ترگمان]باغبان همه بوته ها را کنده بود
[ترجمه گوگل]باغبان تمام بوته ها را برداشت

پیشنهاد کاربران

مقره روی ترانس که داخل آن سوراخ است و فاز ورودی یا خروجی ترانس از میان آن عبور می کند


کلمات دیگر: