1. Electromagnetic valve of pneumatic system adopts conflux boards so as to reduce space.
[ترجمه ترگمان]به منظور کاهش فضا، دریچه الکترومغناطیسی سیستم pneumatic تخته های conflux را می پذیرد
[ترجمه گوگل]دریچه الکترومغناطیسی سیستم پنوماتیک، تابلوهای کمپلکس را تصویب می کند تا فضا را کاهش دهد
2. Conflux of the four seas is no more than a small puddle on the swamp.
[ترجمه ترگمان]conflux از چهار دریا بیش از یک گودال کوچک روی باتلاق نیست
[ترجمه گوگل]پوسیدگی چهار دریایی نه تنها یک گودال کوچکی در باتلاق است
3. This paper established the yield and conflux forecasting scheme of reservoir flood based on analyzing error generation characteristics of Zhanghe reservoir flood.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک طرح پیش بینی بازده و پیش بینی سیلاب ناشی از تجزیه و تحلیل ویژگی های تولید خطای ناشی از سیل مخزنی Zhanghe را پایه ریزی کرده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، پیش بینی عملکرد و پیش بینی تغییرات سیلاب مخزن براساس تجزیه و تحلیل ویژگی های تولید خطی سیل مخزن Zhanghe صورت گرفته است
4. Conflux of the four seas is no more than a small puddle on swamp.
[ترجمه ترگمان]conflux از چهار دریاها بیشتر از یک گودال کوچک در باتلاق نیست
[ترجمه گوگل]غضروفی از چهار دریا بیشتر از یک گودال کوچکی در باتلاق است
5. When the flow ratio of diffluent and conflux increases, the head loss i. . .
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نسبت جریان of و conflux افزایش می یابد، سر از دست می رود
[ترجمه گوگل]هنگامی که نسبت جریان فاضلاب و فاضلاب افزایش می یابد، افت سر من
6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
7. By the calculation of water yield, conflux, riverbank conflux, flood routing of reservoir in Zhang river valley, the paper sets up meteorology-hydrology forecast model of Zhang river valley.
[ترجمه ترگمان]با محاسبه بازدهی آب، conflux، ساحل رودخانه conflux، مسیر رودخانه ذخایر در دره رود ژانگ، این مقاله مدل پیش بینی meteorology - هیدرولوژی دره رودخانه ژانگ را تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]با محاسبه عملکرد آب، کمپلکس، کانال رودخانه، مسیر سیلاب مخزن در دره رودخانه ژانگ، مقاله مدل پیش بینی هواشناسی-هیدرولوژی دره رودخانه ژانگ را ایجاد می کند
8. At least it's far from Conflux in power.
[ترجمه ترگمان]حداقل از دست تقدیر خیلی دور است
[ترجمه گوگل]حداقل از Conflux در قدرت دور است
9. This system includes solar module array, DC conflux system, inverter, step-up system, and monitoring system.
[ترجمه ترگمان]این سیستم شامل آرایه خورشیدی، سیستم conflux DC، اینورتر، سیستم بالا - بالا و سیستم پایش می باشد
[ترجمه گوگل]این سیستم شامل آرایه خورشیدی ماژول، DC conflux system، اینورتر، سیستم پیکربندی و سیستم نظارت است
10. In the sunshine condition, the solar module array outputs electric energy which goes through the inverter and is transmitted into AC conflux system.
[ترجمه ترگمان]در شرایط تابش خورشید، ماژول خورشیدی خروجی انرژی الکتریکی را که از طریق اینورتر وارد می شود و به سیستم conflux AC انتقال می یابد
[ترجمه گوگل]در شرایط آفتابی، آرایه خورشیدی ماژول انرژی الکتریکی را می گیرد که از طریق اینورتر عبور می کند و به سیستم AC conflux منتقل می شود
11. In the upper layer, there are the blocking speed-down zone inter-belt, the whirling speed-down zone behind the belt, the conflux accelerating zone just behind the top of shelterbelt.
[ترجمه ترگمان]در لایه بالایی، محدوده سرعت چرخش در ناحیه پایین کمر، ناحیه سرعت چرخش در پشت کمربند، ناحیه accelerating conflux که درست پشت سر shelterbelt قرار دارد، وجود دارد
[ترجمه گوگل]در لایه بالایی، بین تسمه منطقه سرعت پایین مسدود کردن، منطقه کم سرعت چرخش در پشت کمربند، منطقه شتابدهنده سانتا فقط در پشت سرپوش کمربند وجود دارد
12. This system includes solar module array, inverter, bi-directional inverter, storage battery, AC conflux system, diesel generator, and monitoring system.
[ترجمه ترگمان]این سیستم شامل آرایه خورشیدی، اینورتر، اینورتر دو جهتی، باتری ذخیره، سیستم تهویه AC، ژنراتور دیزلی، و سیستم نظارت است
[ترجمه گوگل]این سیستم شامل آرایه خورشیدی ماژول، اینورتر، اینورتر دو طرفه، باتری ذخیره سازی، AC conflux system، دیزل ژنراتور و سیستم نظارت است
13. When at night or the load is too large, the storage battery can transmit the power into AC conflux system by the bi-directional inverter.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که در شب یا بار بیش از حد بزرگ باشد، باتری ذخیره می تواند به وسیله اینورتر دو جهتی، برق را به سیستم تهویه AC انتقال دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که در شب و یا بار بیش از حد بزرگ است، باتری ذخیره می تواند قدرت را به سیستم AC conflux توسط اینورتر دو طرفه انتقال می دهد
14. The results show that the biological acute toxicity of water from Huangpu River is related with the discharge of pollutants, river conflux and hydrological character.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که سمیت شدید بیولوژیکی آب از رود Huangpu با تخلیه آلاینده ها، رودخانه conflux و خصوصیات هیدرولوژیکی مرتبط است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که سمیت بودن حاد بیولوژیکی آب از رودخانه Huangpu مربوط به تخلیه آلاینده ها، فاضلاب رودخانه و شخصیت هیدرولوژیکی است
15. Always the quick study, Kalt felt called to the Conflux where he could feed his voracious appitite for learning new and different things.
[ترجمه ترگمان]همیشه این مطالعه سریع، به the که در آن می توانست voracious his را برای یادگیری چیزهای جدید و متفاوت تغذیه کند، فرا خوانده شد
[ترجمه گوگل]همیشه مطالعه سریع، کولت احساس کرد به Conflux فراخوانده شده است، جایی که او می تواند او را برای یادگیری چیزهای جدید و متفاوت، تغذیه کند